بحر الفقاهه

کنکاشی در فقه اسلامی review on Jurisprudence

بحر الفقاهه

کنکاشی در فقه اسلامی review on Jurisprudence

تعلق احکام به طبایع - بحث اجتماع امر و نهی اصول فقه علامه مظفر ره

در این‌که بحث اجتماع امر و نهی به مسئله «تعلق احکام به طبایع» ارتباط دارد یا نه، اختلاف است:

  ادامه مطلب ...

نکاتی درباره قاعده طهارت از کتاب دروس تمهیدیه فی القواعد الفقهیه ج 2 ص 52 و ص 47 و 48

توضیحی برای جلد 2 ص 52 کتاب دروس تمهیدیه فی القواعد الفقهیه عموم القاعده لمورد استصحاب النجاسه.

برای یک شی سه حالت متصور است :

گاه حالت سابقه شی را از لحاظ طهارت و نجاست نمیدانیم

گاه  میدانیم که حالت سابقه شی طهارت بوده و الان شک در طهارت ان داریم.

گاه میدانیم که حالت سابقه نجاست بوده و الان شک در نجاست ان داریم

   ادامه مطلب ...

مقاصه نوعیه یا الزام ؟

برخی بزرگان نظیرایت الله سیستانی مد ظله قاعده ای بنام مقاصه نوعیه را قبول دارند و قاعده الزام را به شکل معروف ان مورد نقد قرار داده اند . در تقریرات درس حضرت استاد ایت الله شهیدی مد ظله نیز این مطلب مورد بحث واقع شده و نکاتی از ان در پاورقی تقریرات فقه العقود ایشان منعکس شده است . 


مقاصه نوعیه یا الزام ؟

  ادامه مطلب ...

ایات ناظر به قاعده الزام - تقریرات ایت الله محمد جواد فاضل لنکرانی

قسمتی از تقریرات درس ایت الله محمد جواد فاضل لنکرانی درباره ایاتی که ممکن است ناظر به قاعده الزام باشند.

  
ادامه مطلب ...

جهت قبله در عتبات

گفته میشود جهت قبله در عتبات عالیات با انچه در معماری حرم مطهر لحاظ شده کمی متفاوت است. لذا بااستفاده از سایت https://www.todaytime.ir/ جهت قبله معین گردیده است . 

  ادامه مطلب ...

توضیح مقدمه سوم علامه مظفر ره در بحث اجتماع امر و نهی : الحق فی المساله

توضیح مقدمه سوم علامه مظفر ره در بحث اجتماع امر و نهی : الحق فی المساله :

ایشان میفرمایند اساسا این مطلب که حکم از عنوان به معنون سرایت میکند مطلب صحیحی نیست زیرا ما قبلا – در مقدمه  اول – ثابت کردیم که محال است معنون موضوع حکم واقع شود. ( اگر بگوییم حکم از عنوان به معنون سرایت میکند یعنی معنون موضوع میشود و این محال است.)

اما اینکه میگوییم عنوان فانی در معنون است مقصود این است که این عنوان را ببینید تا بتوانید مصادیق انرا ملاحظه کنید و در واقع عنوان اینه برای معنون است نه اینکه عنوان و معنون یک چیز هستند و وقتی عنوان موضوع شده گویا معنون موضوع قرار گرفته. خیر. انچه موضوع است حقیقتا ، همان عنوان است و معنون موضوع واقع نشده و اتحاد و فانی بودن عنوان و معنون به این معنا نیست که این دو یکی هستند و حالا که یکی هستند به ما اشکال کنید که معنون موضوع واقع شده.

مقصود از فانی بودن عنوان در معنون این است که اگر بخواهیم حکم را برای عنوان بار کنیم مصحح ان این است که این عنوان را اینه برای معنون قرار دهیم. فانی دیدن عنوان در معنون مصحح تکلیف است نه اینکه خود معنون، متعلق تکلیف باشد.

فایده فانی دیدن عنوان در معنون این است که همان طور که میدانیم انچه موثر است همان معنونات خارجیه هستند و اما به هر حال معنون موضوع حکم نیست و عنون فقط مشیر به معنون است نه اینکه معنون خودش هم موضوع حکم باشد .

مثال : وقتی گفته میشود "الحرف لا یخبر عنه"   کلمه ی حرف فانی در مصادیقش هست یعنی در واقع شما حروف را – مثل : عن ، الی ، فی و ... _ و غیره را ملاحظه میکنید.  اما این مصادیق مبتدا واقع نشده اند زیرا اگر خود این حرف – که مصادیق حرف هستند- مبتدا واقع میشدند خود همین جمله که الحرف لا یخبر عنه نقض میشد. زیرا شما از گفتید که حرف مبتدا واقع نمیشود در حالی که انها را مبتدا قرار دادید. پس هر چند کلمه حرف فانی در مصادیق است – یعنی وقتی گفتیم الحرف لا یخبر عنه : منظورمان مصادیق ان بود – اما خود این مصادیق مبتدا واقع نشدند . فنای کلمه ی حرف در مصادیق ان،  فقط مصحح این بود که ما بتوانیم به شما اطلاع دهیم که مصادیق حروف مبتدا واقع نمیشوند. نه  اینکه این مصادیق خودشان بخواهند مبتدا واقع شوند. و اصولا کلمه حرف در جمله الحرف لا یخبر عنه اسم است نه حرف.

بنابراین کسانی که گفته اند : " سرایت حکم از عنوان به معنون و اینکه معنون حقیقتا و اولا و بالذات متعلق حکم است‏" کلام صحیح نگفته اند و خلط کرده اند بین چیزی که مصحح تکلیف است و چیزی که خودش موضوع تکلیف باشد.