بحر الفقاهه

کنکاشی در فقه اسلامی review on Jurisprudence

بحر الفقاهه

کنکاشی در فقه اسلامی review on Jurisprudence

اقسام کتب قدما

این مطلب برگرفته از کلام ایت الله سبحانی است و در بحث جابریت عمل مشهور نسبت به سند ضعیف موثر است


 کتب قدماء بر دو قسم است: در بعضی از کتب، مؤلفین سندهای روایت را حذف کردند و متن روایت را فتوی قرار دادند. ما به هفت کتاب از این قبیل اشاره می کنیم:

  1. نوادر احمد بن محمد بن عیسی
  2. التکلیف نوشته ی شلمغانی
  3. الشرایع نوشته ی علی بن بابویه
  4. الهدایة تألیف صدوق
  5. المقنع تألیف صدوق
  6. المقنعة تألیف مفید.
  7. النهایة تألیف شیخ طوسی.

با این حال یک سری از کتاب ها وجود دارد که استدلالی است مانند: 

  1. الایضاح تألیف فضل بن شاذان
  2. کتاب های ابن جنید
  3. کتاب الانتصار تألیف سید مرتضی
  4. کتاب المبسوط شیخ طوسی.

فرق صحیحه و مصححه

ایت الله مصطفوی فرق صحیحه و موثقه را این گونه بیان کرده اند :  فرق بین مصححه و موثقه در این است که مصححه یک راوی از غیر اهل حق بوده و ثقه بوده و لی مستبصر می شود آن استبصارش می تواند خبر موثقه اش را مصححه بسازد و موارد دیگری هم دارد مثلا شخصی که توثیقش توثیق عام است اما اگر عمل اصحاب هم باشد از معتبره صعود می کند می شود مصححه. منبع

برخی این روایت را مصححه میدانند : 

مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنْ یُونُسَ بْنِ یَعْقُوبَ عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ مِنْ أَهْلِ الْمَعْرِفَةِ بِالْحَقِّ یَأْتِینِی بِالْبُخْتُجِ وَ یَقُولُ قَدْ طُبِخَ عَلَى الثُّلُثِ وَ أَنَا أَعْلَمُ أَنَّهُ یَشْرَبُهُ عَلَى النِّصْفِ أَ فَأَشْرَبُهُ بِقَوْلِهِ وَ هُوَ یَشْرَبُهُ عَلَى النِّصْفِ فَقَالَ لَا تَشْرَبْهُ فَقُلْتُ فَرَجُلٌ مِنْ غَیْرِ أَهْلِ الْمَعْرِفَةِ مِمَّنْ لَا نَعْرِفُهُ یَشْرَبُهُ عَلَى الثُّلُثِ وَ لَا یَسْتَحِلُّهُ عَلَى النِّصْفِ یُخْبِرُنَا أَنَّ عِنْدَهُ بُخْتُجاً عَلَى الثُّلُثِ قَدْ ذَهَبَ ثُلُثَاهُ وَ بَقِیَ ثُلُثُهُ نَشْرَبُ مِنْهُ قَالَ نَعَمْ

الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‌6، ص: 421


در جای دیگر فرموده اند : 

فرق صحیحه و مصححه (تبدیل مسند) 

ادامه مطلب ...

حدسی بودن نظرات علامه حلی و علامه مجلسی ره

درباره علامه مجلسی ره میتوان گفت نظرات رجالی ایشان حدسی است و ایشان کتبی بیشتر از انچه که ما در اختیار داریم ندارند. تمام انها را هم در اثار خود منعکس کرده اند. لذا نظرات ایشان مبتنی بر حدس است. 


اما درباره علامه حلی ره : ایشان شاگرد ابن طاووس ره بوده و سید ره کتابخانه ی بزرگی داشته که بسیاری از کتب حتی به خط خود شیخ طوسی در انجا بوده. وی کتابی دارد بناد سعد السعود که فهرستی از کتابخانه خود و قسمتی از عبارات انرا در انجا اورده. مستشرقین مطالعات فراوانی درباره کتابخانه وی داشته اند. انها خاندان علم بوده اند و بسیاری از اثار قدما تا ان زمان باقی بوده و در کتابخانه وی موجود بوده. لذا انها به بسیاری از کتب دسترسی داشته اند که ما نداریم. 

علامه نیز شاگرد سید بوده و به این کتابخانه عظیم ایشان دسترسی داشته. لذا توثیقات سید و علامه حلی میتواند حسی باشد بر خلاف علامه مجلسی. رحمت الله علیهم . 

تضعیفات علامه مجلسی و علامه حلی ره

تضعیفات علامه مجلسی بدرد ما نمیخورد زیرا ایشان به افراد مجهول هم اطلاق ضعیف میکند. در حالی که مجهول بودن شخص به معنای عدم العلم است . بنابراین هرگز تضعیف ایشان با توثیقات تعارض نمیکند زیرا از قبیل تعارض علم و عدم علم است که عدم علم اعتبار ندارد. مثلا اگر زید گفت جاء زید و عمر گفت لا ادری زید جاء او لا  در این مورد قول عمر معارض با زید نیست. 


تضعیفات علامه حلی هم محل نظر است زیرا ایشان عامی بودن را فسق میداند در حالی که ما قول عامی ثقه را حجت میدانیم. 

فایده ای از درس استاد شب زنده دار

تفاوت علم رجال و درایه و تراجم

علم درایه :

در اصطلاح، درایه علمی است که از سند حدیث و متن آن و چگونگی فراگرفتن و اداب نقل حدیث گفتوگو میکند.

منظور از بررسی سند هم بررسی به صورت  کلی هست نه تک تک افراد موجود در سند.

شهید ثانی علم درایه را چنین معنا کرده :

العلم الذی یبحث فیه عن متن الحدیث و سنده و طرقه من صحیحها و سقیمها و علیلها و ما یحتاج الیه لیعرف المقبول منه من المردود.

ایت الله سبحانی نیز انرا به این نحو معنی کرده : العلم الباحث عن الحالات العارضة علی الحدیث من جانب السند او المتن.

مثلا اینکه حدیث صحیح است یا موثق است و یا ضعیف

و یا مثل اینکه حدیث نص هست و یا ظاهر است و یا مضطرب است و یا مجمل است و ... مربوط به علم درایه است.

بنابراین موضوع علم درایه ، " حدیث " است .


علم رجال :

 

ادامه مطلب ...

معنای شیعه و حل شبهه

شیعه در اصطلاح دارای معانی مختلفی است و بسیاری از محققین به این نکته در اثار خود توجه نکرده اند و لذا دچار شبهه شده اند. 

از مهمترین معانی شیعه میتوان به موارد زیر اشاره کرد : 

1 . شیعه به معنای کسی که خلیفه بلافصل بعد از پیامبر صلی الله علیه و اله را بالنص ، حضرت علی علیه السلام میداند. 

2  .  شیعه به معنای دوستدار و محبّ حضرت علی (علیه السلام).
3 . شیعه یعنی کسی که حضرت علی (علیه السلام) را از عثمان برتر می داند و در مقابل شیعه علی (علیه السلام) شیعه عثمان قرار دارد.
4 . شیعه کسی است که حضرت علی (علیه السلام) را از عثمان و دو خلیفه نخستین و همه صحابه برتر می داند.


به عنوان مثال اگر در تاریخ میخوانیم که شافعی (امام شافعیه از فرق اهل سنت)  و یا " ابن عبد ربّه اندلسی " (متوفای 328 ق) صاحب کتاب عقد الفرید متهم به شیعی گری بوده معنایش این نیست که انها علی علیه السلام را خلیفه بلافصل پیامبر صلی الله علیه و اله میدانسته اند ،  بلکه به معنای این است که انها دوستدار و محب علی علیه السلام بوده اند و یا او را از سایر خلفا برتر میدانسته اند و الا مسلم است که انها سنی مذهب بوده و به خلافت اولی و دومی و سمی هم معتقد بوده اند. 

و یا اگر میخوانیم که شیعیان کوفه به امام حسین علیه السلام نامه نوشتند مراد شیعه به معنای اول نیست. 


به کتاب رسول جعفریان : تاریخ تشیع در ایران ، مراجعه شود. 

وثاقت مسعدة بن صدقه و شبهات موضوعیه

 مسعدة بن صدقه از راویان کثیر الروایه است. بعضا روایات او نیز از روایات مهم است.  اما  توثیق او محل بحث است. در بحث اینکه در شبهات موضوعیه نیاز به بینه داریم یا خیر ،‌ مدرک روایت اوست که اگر کسی  در توثیق او شبهه نکند میتواند بگوید که در شبهه موضوعیه نیاز به بینه داریم.

تهذیب الأحکام؛ ج‌7، ص: 226

. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ  سَمِعْتُهُ یَقُولُ کُلُّ شَیْ‌ءٍ هُوَ لَکَ حَلَالٌ حَتَّى تَعْلَمَ أَنَّهُ حَرَامٌ بِعَیْنِهِ فَتَدَعَهُ مِنْ قِبَلِ نَفْسِکَ وَ ذَلِکَ مِثْلُ الثَّوْبِ یَکُونُ عَلَیْکَ قَدِ اشْتَرَیْتَهُ وَ هُوَ سَرِقَةٌ أَوِ الْمَمْلُوکِ عِنْدَکَ وَ لَعَلَّهُ حُرٌّ قَدْ بَاعَ نَفْسَهُ أَوْ خُدِعَ فَبِیعَ أَوْ قُهِرَ أَوِ امْرَأَةٍ تَحْتَکَ وَ هِیَ أُخْتُکَ أَوْ رَضِیعَتُکَ وَ الْأَشْیَاءُ کُلُّهَا عَلَى هَذَا حَتَّى یَسْتَبِینَ لَکَ غَیْرُ ذَلِکَ أَوْ تَقُومَ بِهِ الْبَیِّنَةُ

در چه صورت کثرت نقل اجلاء دلالت بر توثیق میکند ؟

برخی از روات که وضعیت انها مجهول است را با کثرت روایت اجلا از وی توثیق میکنند. و لکن این سخت به طور کلی درست نیست بلکه کثرت روایت اجلا از یک شخص مجهول فقط با شرایطی میتواند افاده وثاقت وی کند. 

اول : اینکه احادیث نقل شده از وی توسط ثقات ، در مسائل مستحب و مکروه نباشد زیرا ممکن است انها بخاطر تسامح در ادله سنن حدیث وی را نقل کرده باشند. 


دوم : در امور اعتقادی اولیه نباشد. زیرا در امور اعتقادی نقل در حد تایید است نه دلیل.

سوم : کثرت به حدی باشد که افاده اطمینان کند.