بحر الفقاهه

کنکاشی در فقه اسلامی review on Jurisprudence

بحر الفقاهه

کنکاشی در فقه اسلامی review on Jurisprudence

در چه صورت کثرت نقل اجلاء دلالت بر توثیق میکند ؟

برخی از روات که وضعیت انها مجهول است را با کثرت روایت اجلا از وی توثیق میکنند. و لکن این سخت به طور کلی درست نیست بلکه کثرت روایت اجلا از یک شخص مجهول فقط با شرایطی میتواند افاده وثاقت وی کند. 

اول : اینکه احادیث نقل شده از وی توسط ثقات ، در مسائل مستحب و مکروه نباشد زیرا ممکن است انها بخاطر تسامح در ادله سنن حدیث وی را نقل کرده باشند. 


دوم : در امور اعتقادی اولیه نباشد. زیرا در امور اعتقادی نقل در حد تایید است نه دلیل.

سوم : کثرت به حدی باشد که افاده اطمینان کند.  

وثاقت عباس بن عبد المطلب عموی پیامبر صلی الله علیه و اله

آیا عباس عموی پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله ثقه است ؟ 

میتوان برای اثبات وثاقت وی به زیارت نامه حضرت رسول اعظم صلی الله علیه و اله تمسک کرد ، ان فراز که میفرماید : 

السَّلٰامُ عَلىٰ عَمِّکَ  عَبّاسِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ[1]

 

تبعا یک فرد غیر عادل و یا یک فرد فاسق نمیتواند افتحاری برای پیامبر صلی الله علیه و اله باشد بلکه این افراد شریف و پاک هستند که میتوانند به عنوان افتخار در حسب و نسب مورد سلام و تحیت واقع شوند.
بله اگر کسی سند این زیارت نامه را قبول نکند و در رجال هم انسدادی نباشد میتواند در این استدلال خدشه کند.  

[1] الإقبال بالأعمال الحسنة (ط - الحدیثة)؛ ج‌3، ص: 124

دلالت ترحم و ترضی بر وثاقت / سه مطلب

سه مطلب در باب دلالت ترحم و ترضی : 

 مطلب اول : 

ترحم و ترضی در کلام امام صادق علیه السلام و صدوق ره : 

محقق کلباسی در الرسائل الرجالیة ؛ ج‏2 ؛ ص570

میفرماید :

و عن نسختین من المدارک- بعد ذکر اسم عمید الرؤساء و نقله عنه: أنّ الکعب هو الناشز فی ظهر القدم أمام الساق- الترّحم له‏، و هو صریح أیضا فی کونه من الإمامیّة، بل ربّما استفید المدح أو التوثیق من الترضّی، و هو فی مرتبة الترحّم؛ حیث إنّ السیّد السند التفرشی ذکر فی ترجمة محمّد بن علیّ بن ماجیلویه أنّ الصدوق ذکره فی مشیخة الفقیه کثیرا و قال: «رضی اللّه عنه». و غرض السیّد السند المذکور إظهار حسن الحال أو الوثاقة المستفادة من ترضّی الصدوق.

قال شیخنا السند: و لعلّ العلّامة من هنا صحّح طریق الصدوق إلى منصور بن حازم و غیره و هو فیه.

قوله: «و غیره» لعلّ غرضه معاویة بن وهب.

و قد حرّرنا الکلام فی مقصود الصدوق بمحمّد بن علیّ بن ماجیلویه فی الرسالة المعمولة فی روایة الکلینی عن علیّ بن محمّد، بل لا إشکال فی دلالة الترحّم و الترضّی من المعصوم علیه السّلام- کما اتّفق الترضّی من مولانا الصادق علیه السّلام فی باب أبان بن تغلب‏- على الوثاقة

مطلب دوم :   ادامه مطلب ...

ترضی اجلاء دلالت بر وثاقت میکند

در فائده خامسه کتاب عدة الرجال محقق اعرجی کاظمی بحثی دارد بنام : 

القرائن التی تدل علی وثاقة : 

وی سپس هشت قرینه را ذکر کرده و در بیان هشتمین قرینه میفرماید : 

ج 1 ص 134

 [8- ترضّی الأجلّاء عنه‏]

و منها: ترضّی الأجلّاء عنه، و ترحّمهم علیه، و هذا کما ترى الکلینی،

و الصدوق، و الشیخ یترحّمون على ناس، و یترضّون عنهم، فتعلم أنهم عندهم بمکانة من الجلالة بدلیل أنهم مازالوا یذکرون الثقات و الأجلّاء ساکتین، و ربما کان الترحّم و الترضی بخصوصیّة أخرى کالمشیخة و نحوها، و کیف کان، فما کان لیکون إلّا عن ثقة یرجع إلیه الأجلّاء إلى غیر ذلک من القرائن، کقول الثقة: «حدّثنی الثقة» أو غیر واحد من أصحابنا، أو جماعة من أصحابنا؛ لبعد أن لا یکون ثقة فی جماعة یروی عنهم الثقة و یتناول، و لا سیّما مثل المحمدین الثلاثة رضی اللّه عنهم‏