بحر الفقاهه

کنکاشی در فقه اسلامی review on Jurisprudence

بحر الفقاهه

کنکاشی در فقه اسلامی review on Jurisprudence

تفسیر علی بن ابراهیم ره . برگرفته از دروس استاد شهیدی مد ظله

تفسیر علی بن ابراهیم ره . برگرفته از دروس استاد شهیدی مد ظله

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین وصلی الله علی محمد و اله الطاهرین و اللعن علی اعدائهم

این نوشته برگرفته از کتاب تعارض ادله استاد شهیدی حفظه الله است.

  ادامه مطلب ...

وثاقت مسعدة بن صدقه و شبهات موضوعیه

 مسعدة بن صدقه از راویان کثیر الروایه است. بعضا روایات او نیز از روایات مهم است.  اما  توثیق او محل بحث است. در بحث اینکه در شبهات موضوعیه نیاز به بینه داریم یا خیر ،‌ مدرک روایت اوست که اگر کسی  در توثیق او شبهه نکند میتواند بگوید که در شبهه موضوعیه نیاز به بینه داریم.

تهذیب الأحکام؛ ج‌7، ص: 226

. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ  سَمِعْتُهُ یَقُولُ کُلُّ شَیْ‌ءٍ هُوَ لَکَ حَلَالٌ حَتَّى تَعْلَمَ أَنَّهُ حَرَامٌ بِعَیْنِهِ فَتَدَعَهُ مِنْ قِبَلِ نَفْسِکَ وَ ذَلِکَ مِثْلُ الثَّوْبِ یَکُونُ عَلَیْکَ قَدِ اشْتَرَیْتَهُ وَ هُوَ سَرِقَةٌ أَوِ الْمَمْلُوکِ عِنْدَکَ وَ لَعَلَّهُ حُرٌّ قَدْ بَاعَ نَفْسَهُ أَوْ خُدِعَ فَبِیعَ أَوْ قُهِرَ أَوِ امْرَأَةٍ تَحْتَکَ وَ هِیَ أُخْتُکَ أَوْ رَضِیعَتُکَ وَ الْأَشْیَاءُ کُلُّهَا عَلَى هَذَا حَتَّى یَسْتَبِینَ لَکَ غَیْرُ ذَلِکَ أَوْ تَقُومَ بِهِ الْبَیِّنَةُ

بررسی تطبیقی نظر آیت الله خویی و محدث نوری در دلالت وکالت از امام علیه السلام بر وثاقت

بررسی تطبیقی نظر آیت الله خویی و محدث نوری در دلالت وکالت از امام علیه السلام بر وثاقت

تبیین مساله

گفته شده که وکالت امام معصوم ‌علیه السّلام‌ دلیل بر وثاقت است؛ زیرا امام ‌ علیه السّلام‌، کسی را وکیل خود معرفی می‎کند که موثّق، بلکه عادل باشد. طرفداران این رأی به روایتی به این مضمون نیز تمسک کرده‎‎اند:   ادامه مطلب ...

در چه صورت کثرت نقل اجلاء دلالت بر توثیق میکند ؟

برخی از روات که وضعیت انها مجهول است را با کثرت روایت اجلا از وی توثیق میکنند. و لکن این سخت به طور کلی درست نیست بلکه کثرت روایت اجلا از یک شخص مجهول فقط با شرایطی میتواند افاده وثاقت وی کند. 

اول : اینکه احادیث نقل شده از وی توسط ثقات ، در مسائل مستحب و مکروه نباشد زیرا ممکن است انها بخاطر تسامح در ادله سنن حدیث وی را نقل کرده باشند. 


دوم : در امور اعتقادی اولیه نباشد. زیرا در امور اعتقادی نقل در حد تایید است نه دلیل.

سوم : کثرت به حدی باشد که افاده اطمینان کند.  

اکثار نقل اجلاء از روای مجهول دلالت بر توثیق میکند

برخی از روات که وضعیت انها مجهول است را با کثرت روایت اجلا از وی توثیق میکنند. و لکن این سخت به طور کلی درست نیست بلکه کثرت روایت اجلا از یک شخص مجهول فقط با شرایطی میتواند افاده وثاقت وی کند.


اول : اینکه احادیث نقل شده از وی توسط ثقات ، در مسائل مستحب و مکروه نباشد زیرا ممکن است انها بخاطر تسامح در ادله سنن حدیث وی را نقل کرده باشند. 

دوم : در امور اعتقادی اولیه نباشد. زیرا در امور اعتقادی نقل در حد تایید است نه دلیل.

سوم : کثرت به حدی باشد که افاده اطمینان کند.

وثاقت عباس بن عبد المطلب عموی پیامبر صلی الله علیه و اله

آیا عباس عموی پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله ثقه است ؟ 

میتوان برای اثبات وثاقت وی به زیارت نامه حضرت رسول اعظم صلی الله علیه و اله تمسک کرد ، ان فراز که میفرماید : 

السَّلٰامُ عَلىٰ عَمِّکَ  عَبّاسِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ[1]

 

تبعا یک فرد غیر عادل و یا یک فرد فاسق نمیتواند افتحاری برای پیامبر صلی الله علیه و اله باشد بلکه این افراد شریف و پاک هستند که میتوانند به عنوان افتخار در حسب و نسب مورد سلام و تحیت واقع شوند.
بله اگر کسی سند این زیارت نامه را قبول نکند و در رجال هم انسدادی نباشد میتواند در این استدلال خدشه کند.  

[1] الإقبال بالأعمال الحسنة (ط - الحدیثة)؛ ج‌3، ص: 124

دلالت ترحم و ترضی بر وثاقت / سه مطلب

سه مطلب در باب دلالت ترحم و ترضی : 

 مطلب اول : 

ترحم و ترضی در کلام امام صادق علیه السلام و صدوق ره : 

محقق کلباسی در الرسائل الرجالیة ؛ ج‏2 ؛ ص570

میفرماید :

و عن نسختین من المدارک- بعد ذکر اسم عمید الرؤساء و نقله عنه: أنّ الکعب هو الناشز فی ظهر القدم أمام الساق- الترّحم له‏، و هو صریح أیضا فی کونه من الإمامیّة، بل ربّما استفید المدح أو التوثیق من الترضّی، و هو فی مرتبة الترحّم؛ حیث إنّ السیّد السند التفرشی ذکر فی ترجمة محمّد بن علیّ بن ماجیلویه أنّ الصدوق ذکره فی مشیخة الفقیه کثیرا و قال: «رضی اللّه عنه». و غرض السیّد السند المذکور إظهار حسن الحال أو الوثاقة المستفادة من ترضّی الصدوق.

قال شیخنا السند: و لعلّ العلّامة من هنا صحّح طریق الصدوق إلى منصور بن حازم و غیره و هو فیه.

قوله: «و غیره» لعلّ غرضه معاویة بن وهب.

و قد حرّرنا الکلام فی مقصود الصدوق بمحمّد بن علیّ بن ماجیلویه فی الرسالة المعمولة فی روایة الکلینی عن علیّ بن محمّد، بل لا إشکال فی دلالة الترحّم و الترضّی من المعصوم علیه السّلام- کما اتّفق الترضّی من مولانا الصادق علیه السّلام فی باب أبان بن تغلب‏- على الوثاقة

مطلب دوم :   ادامه مطلب ...

ترضی اجلاء دلالت بر وثاقت میکند

در فائده خامسه کتاب عدة الرجال محقق اعرجی کاظمی بحثی دارد بنام : 

القرائن التی تدل علی وثاقة : 

وی سپس هشت قرینه را ذکر کرده و در بیان هشتمین قرینه میفرماید : 

ج 1 ص 134

 [8- ترضّی الأجلّاء عنه‏]

و منها: ترضّی الأجلّاء عنه، و ترحّمهم علیه، و هذا کما ترى الکلینی،

و الصدوق، و الشیخ یترحّمون على ناس، و یترضّون عنهم، فتعلم أنهم عندهم بمکانة من الجلالة بدلیل أنهم مازالوا یذکرون الثقات و الأجلّاء ساکتین، و ربما کان الترحّم و الترضی بخصوصیّة أخرى کالمشیخة و نحوها، و کیف کان، فما کان لیکون إلّا عن ثقة یرجع إلیه الأجلّاء إلى غیر ذلک من القرائن، کقول الثقة: «حدّثنی الثقة» أو غیر واحد من أصحابنا، أو جماعة من أصحابنا؛ لبعد أن لا یکون ثقة فی جماعة یروی عنهم الثقة و یتناول، و لا سیّما مثل المحمدین الثلاثة رضی اللّه عنهم‏