برخی از روات که وضعیت انها مجهول است را با کثرت روایت اجلا از وی توثیق میکنند. و لکن این سخت به طور کلی درست نیست بلکه کثرت روایت اجلا از یک شخص مجهول فقط با شرایطی میتواند افاده وثاقت وی کند.
اول : اینکه احادیث نقل شده از وی توسط ثقات ، در مسائل مستحب و مکروه نباشد زیرا ممکن است انها بخاطر تسامح در ادله سنن حدیث وی را نقل کرده باشند.
دوم : در امور اعتقادی اولیه نباشد. زیرا در امور اعتقادی نقل در حد تایید است نه دلیل.
سوم : کثرت به حدی باشد که افاده اطمینان کند.
آیا عباس عموی پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله ثقه است ؟
میتوان برای اثبات وثاقت وی به زیارت نامه حضرت رسول اعظم صلی الله علیه و اله تمسک کرد ، ان فراز که میفرماید :
السَّلٰامُ عَلىٰ عَمِّکَ عَبّاسِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ[1]
[1] الإقبال بالأعمال الحسنة (ط - الحدیثة)؛ ج3، ص: 124
سه مطلب در باب دلالت ترحم و ترضی :
مطلب اول :
ترحم و ترضی در کلام امام صادق علیه السلام و صدوق ره :
محقق کلباسی در الرسائل الرجالیة ؛ ج2 ؛ ص570
میفرماید :
و عن نسختین من المدارک- بعد ذکر اسم عمید الرؤساء و نقله عنه: أنّ الکعب هو الناشز فی ظهر القدم أمام الساق- الترّحم له، و هو صریح أیضا فی کونه من الإمامیّة، بل ربّما استفید المدح أو التوثیق من الترضّی، و هو فی مرتبة الترحّم؛ حیث إنّ السیّد السند التفرشی ذکر فی ترجمة محمّد بن علیّ بن ماجیلویه أنّ الصدوق ذکره فی مشیخة الفقیه کثیرا و قال: «رضی اللّه عنه». و غرض السیّد السند المذکور إظهار حسن الحال أو الوثاقة المستفادة من ترضّی الصدوق.
قال شیخنا السند: و لعلّ العلّامة من هنا صحّح طریق الصدوق إلى منصور بن حازم و غیره و هو فیه.
قوله: «و غیره» لعلّ غرضه معاویة بن وهب.
و قد حرّرنا الکلام فی مقصود الصدوق بمحمّد بن علیّ بن ماجیلویه فی الرسالة المعمولة فی روایة الکلینی عن علیّ بن محمّد، بل لا إشکال فی دلالة الترحّم و الترضّی من المعصوم علیه السّلام- کما اتّفق الترضّی من مولانا الصادق علیه السّلام فی باب أبان بن تغلب- على الوثاقة
مطلب دوم : ادامه مطلب ...
در فائده خامسه کتاب عدة الرجال محقق اعرجی کاظمی بحثی دارد بنام :
القرائن التی تدل علی وثاقة :
وی سپس هشت قرینه را ذکر کرده و در بیان هشتمین قرینه میفرماید :
ج 1 ص 134
[8- ترضّی الأجلّاء عنه]
و منها: ترضّی الأجلّاء عنه، و ترحّمهم علیه، و هذا کما ترى الکلینی،
و الصدوق، و الشیخ یترحّمون على ناس، و یترضّون عنهم، فتعلم أنهم عندهم بمکانة من الجلالة بدلیل أنهم مازالوا یذکرون الثقات و الأجلّاء ساکتین، و ربما کان الترحّم و الترضی بخصوصیّة أخرى کالمشیخة و نحوها، و کیف کان، فما کان لیکون إلّا عن ثقة یرجع إلیه الأجلّاء إلى غیر ذلک من القرائن، کقول الثقة: «حدّثنی الثقة» أو غیر واحد من أصحابنا، أو جماعة من أصحابنا؛ لبعد أن لا یکون ثقة فی جماعة یروی عنهم الثقة و یتناول، و لا سیّما مثل المحمدین الثلاثة رضی اللّه عنهم
ایا توثیقات سید بن طاووس ره و دو شاگرد وی علامه و ابن داوود ره حسی بوده یا حدسی؟
در بدو نظر به نظر میرسد که توثیقان انها حدسی است زیرا فاصله انها تا عصر روات بسیار زیاد است.
و لکن ممکن است گفته شود : از انجاه که سید ابن طاووس کتابخانه بسیار بزرگی داشته که حتی برخی درباره کتابخانه او کتاب تالیف کرده اند .
و در ان کتابخانه از فنون مختلف و کتب رجال و تراجم فراوان بوده لذا مطالب برای ایشان حسی بوده و نه حدسی و از انجا که دو شاگرد وی نیز اجازه ورود به این کتابخانه عظیم را داشته اند و از ان کتابها استفاده میکرده اند لذا عند اشک در دوران بین حس و حدس بنا را بر حس میگذاریم و توثیقات و تضعیفات انان را حسی میدانیم و نه حدسی.
هذا ما استفدنا من دروس الفقیه المحقق الاستاذ الشیخ مهدی شب زنده دار مد ظله.