بحر الفقاهه

کنکاشی در فقه اسلامی review on Jurisprudence

بحر الفقاهه

کنکاشی در فقه اسلامی review on Jurisprudence

حدسی بودن نظرات علامه حلی و علامه مجلسی ره

درباره علامه مجلسی ره میتوان گفت نظرات رجالی ایشان حدسی است و ایشان کتبی بیشتر از انچه که ما در اختیار داریم ندارند. تمام انها را هم در اثار خود منعکس کرده اند. لذا نظرات ایشان مبتنی بر حدس است. 


اما درباره علامه حلی ره : ایشان شاگرد ابن طاووس ره بوده و سید ره کتابخانه ی بزرگی داشته که بسیاری از کتب حتی به خط خود شیخ طوسی در انجا بوده. وی کتابی دارد بناد سعد السعود که فهرستی از کتابخانه خود و قسمتی از عبارات انرا در انجا اورده. مستشرقین مطالعات فراوانی درباره کتابخانه وی داشته اند. انها خاندان علم بوده اند و بسیاری از اثار قدما تا ان زمان باقی بوده و در کتابخانه وی موجود بوده. لذا انها به بسیاری از کتب دسترسی داشته اند که ما نداریم. 

علامه نیز شاگرد سید بوده و به این کتابخانه عظیم ایشان دسترسی داشته. لذا توثیقات سید و علامه حلی میتواند حسی باشد بر خلاف علامه مجلسی. رحمت الله علیهم . 

تضعیفات علامه مجلسی و علامه حلی ره

تضعیفات علامه مجلسی بدرد ما نمیخورد زیرا ایشان به افراد مجهول هم اطلاق ضعیف میکند. در حالی که مجهول بودن شخص به معنای عدم العلم است . بنابراین هرگز تضعیف ایشان با توثیقات تعارض نمیکند زیرا از قبیل تعارض علم و عدم علم است که عدم علم اعتبار ندارد. مثلا اگر زید گفت جاء زید و عمر گفت لا ادری زید جاء او لا  در این مورد قول عمر معارض با زید نیست. 


تضعیفات علامه حلی هم محل نظر است زیرا ایشان عامی بودن را فسق میداند در حالی که ما قول عامی ثقه را حجت میدانیم. 

فایده ای از درس استاد شب زنده دار

رویای علامه مجلسی درباره صحیفه سجادیه

مرحوم مجلسی می‏فرماید که: در أوائل سنّ خود مایل بودم که نماز شب بخوانم، لکن قضاء بر ذمّه من بود، به واسطه آن احتیاط می‏کردم. خدمت شیخ بهائی رحمه الله عرض نمودم، فرمودند: وقت سحر نماز قضاء بخوان سیزده رکعت. لکن در نفسم چیزی بود که نافله خصوصیّت دارد. فریضه چیز دیگری است. شبی از شبها بالای سطح خانه خود بین نوم و یقظه بودم، حضرت قبلة الْبَرِیّة امام المسلمین حجّة الله علی العالمین عجّل اللهُ فَرَجَه و سَهّلَ مَخْرَجَه را دیدم در بازار خربزه فروشان اصفهان در جنب مسجد جامع. با کمال شوق و شعف خدمت‏ سراسر شرافت آن بزرگوارعالیمقدار ـ علیه الصّلوة و السّلام ـ رسیدم، و از مسائلی سؤال نمودم که از جمله آن مسائل خواندن نماز شب بود که سؤال نمودم فرمودند: بخوان! بعد عرض نمودم: یابن رسول الله صلی الله علیه وآله همیشه دستم به شما نمی‏رسد! کتابی به من بدهید که بر آن عمل نمایم! فرمودند: برو از آقا محمّد تَاجَا کتاب بگیر! گویا من می‏شناختم او را. رفتم و کتاب را از او گرفتم، و مشغول به خواندن آن بودم و می‏گریستم. یک دفعه از خواب بیدار شدم، دیدم در بالای سطح خانه خود هستم. کمال حُزن و غُصّه بر من روی داد. 

ادامه مطلب ...