بحر الفقاهه

کنکاشی در فقه اسلامی review on Jurisprudence

بحر الفقاهه

کنکاشی در فقه اسلامی review on Jurisprudence

گفتو با استاد ترابی در خصوص علم رجال و تشریفاتی بودن اسناد

گفتگو با استاد ترابی در خصوص برخی مطالب رجالی 

منبع :  شبکه اجتهاد

  



استاد رجال حوزه علمیه قم در گفتگوی اختصاصی با شبکه اجتهاد:

شیعه کتاب رجالی ندارد!/ شاگردان امام و آیت‌الله گلپایگانی، کمتر به اسناد روایات توجه می‌کنند/ استاد مددی، بحث تشریفاتی بودنِ اسناد را دامن می‌زند

در تاریخ شیعه تا زمان علامه حلی و سید بن طاووس، چندان بهایی به علم رجال داده نمی‌شد. شیعه کتاب رجالی ندارد. کتاب‌هایی هم که از گذشتگان به ما رسیده هیچ رنگ و بوی رجالی در آن‌ها نیست؛ اما سنیان کتاب‌های رجالی بی‌شماری دارند مانند لسان المیزان و تهذیب التهذیب ابن‌حجر عسقلانی یا کتاب ذهبی، میزان الاعتدال و نمونه‌هایی مثل سیر الاعلام النبلاء ذهبی که بیش از سی جلد است.

اختصاصی شبکه اجتهاد: سالروز درگذشت ابن غضائری، رجالی معروف شیعه، فرصت مناسبی برای واکاوی میزان تأثیر علم رجال در دستگاه استنباطی فقه شیعی است. یکی از بهترین افراد برای قضاوت دراین‌باره، حجت‌الاسلام‌ والمسلمین علی‌اکبر ترابی است. استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم، هم دارای تألیفات رجالی است و هم سال‌هاست که در کنار فقه و اصول، به تدریس رجال می‌پردازد. مدیر مرکز تخصصی مجتمع امین جامعه‌المصطفی در گفتگو با شبکه اجتهاد، تلاش داشت تا میزان دخالت این علم در عملیات استنباط را بیان کرده و شبهاتی که پیرامون میزان این تأثیرگذاری است را پاسخ گوید. مشروح این گفتگو به قرار زیر است:

اجتهاد: با توجه به روش‌های مختلف بررسی صحت‌وسقم روایت روایات ازجمله روش‌های مضمونی نظیر عرض بر کتاب و سنت و …، چرا بیشترین روش مورد استفاده در میان فقها، بررسی سندی روات است؟

ترابی: این‌طور نیست که علمای عصر حاضر، بیشتر به مباحث رجالی بپردازند و از این راه، صدور روایات را احراز کنند. هرچند در عصر ما مکتب أصالة السندی-که اصالت را به سند می‌دهد و قائل به وثوق مخبری هست- توسط مرحوم آیت‌الله‌العظمی خویی مطرح شد و توسط شاگردان ایشان منتشر گردید و هیمنه این مکتب بر حوزه نجف، قم و حوزه‌های شهرستان‌ها سایه انداخت، ولی این‌طور نیست که همه تحت تأثیر این مکتب واقع شده باشند و در مباحث استدلالیِ فقهی خود، از راه بررسی سندی، به فتوا دادن بر طبق روایت بپردازند. بسیاری از بزرگان در حوزه به احادیثی که در کتب اربعه هست، عمل می‌کنند؛ بدون اینکه به سند آن‌ها بپردازند. ایشان صرف وجود روایت در کتاب کافی را دلیل می‌دانند بر اینکه آن روایت صادر شده از معصوم است، یا اگر بزرگان به آن روایت فتوا داده باشند و مورد عمل بزرگانی مثل شیخ انصاری، صاحب‌جواهر، صاحب ریاض و امثالهم باشد، اصلاً مراجعه به سند نمی‌کنند.

در درس‌های خارج این‌طور نیست که همه بحث سندی داشته باشند. بله، آن‌هایی که تحت تأثیر آقای خویی هستند و در زمره شاگردان یا شاگردان شاگردان ایشان به شمار می‌آیند، بحث‌های سندی را مطرح می‌کنند اما کسانی که از شاگردان آقای گلپایگانی و مرحوم امام بودند، کمتر به بحث‌های سندی می‌پردازند. بزرگانی مثل آقای وحید و تبریزی و … هم عنایت داشتند به اینکه آیا بزرگان قدما به این روایت عمل کرده‌اند یا نه؟ لذا اصالت را به سند نمی‌دادند، حتی در درس آقای وحید وقتی روایتی از نهج‌البلاغه مطرح می‌شد ایشان می‌فرمودند: این مضمون غیر از امیرالمؤمنین (ع) از کسی صادر نمی‌شود. در مورد بسیاری از روایات می‌گفتند: این مضمون بلند فقط از معصوم صادر می‌شود و موافقت با کتاب را دلیل می‌گرفتند بر اینکه این روایت صادر شده است. هرچند روایت از نظر سندی مرسل یا ضعیف‌ بوده باشد. لذا نمی‌توانیم این نسبت را قبول کنیم که بیشتر بحث‌های خارج و استدلالی ما بر اساس مبنای أصالة السندی است یعنی وثوق مخبرین را لازم بدانند.

اجتهاد: آیا اموری نظیر امکان جعل به نام روات، تشریفاتی بودن اسناد، فقدان بسیاری از کتب روایی مشتمل بر اسناد جدید و … موجب لزوم کاهش اعتنا به علم رجال در بررسی روایات نمی‌شود؟

ترابی: این سؤال صحیحی نیست. وقتی می‌گویید امکان جعل بنام روات بوده پس علمی لازم است که جاعلین را مشخص کند و همین اهمیت علم رجال را مشخص می‌کند نه اینکه از ارزش آن بکاهد. ابن‌ابی‌العوجاء اعتراف کرده که من بیش از چهار هزار روایت در کتب شما وارد کرده‌ام. همچنین امام (ع) در مورد مغیرة بن سعید ‌فرمودند: اصحاب پدرم کتاب‌ها را گرفته و دست‌به‌دست می‌کردند. پس لازم به جعل با اسم دیگران نیست بلکه می‌توان با یک «لا»، «یجب» را به «لا یجب» و «یحرم» را به «لا یحرم» تبدیل کرد یا سطری به آن اضافه کرد که عام را تخصیص بزند؛ امکآن‌همه این‌ها هست.

ما هم قبول داریم که چنین چیزی حتی در زمان رسول‌الله (ص) اتفاق افتاده و جاعلین روایات را وضع کرده‌اند. مرحوم کلینی در کتاب کافی نقل می‌کند: جناب سُلیم بن قیس به امیرالمؤمنین (ع) عرض می‌کند که چرا احادیثی که از پیغمبر نقل می‌شود، مختلف و متفاوت است؟ حضرت فرمودند: «کَثُرَ علیه کذّابَه»؛ کذابه صیغه مبالغه است. آنگاه «قام خطیبا»: حضرت بلند شده خطبه خواند و فرمود: «کسی که بر من دروغ ببندد خداوند جایگاه او را آتش قرار می‌دهد». به‌عنوان‌مثال، حدیث «مَن کذب علیّ متعمّدا فلیتبوأ مقعده من النّار» بیش از هزار نقل دارد چون از حدیثه‌ای متواتر ماست. اگر واضع و جاعل در زمان حضرات معصومین نبودند، معنا نداشت که حضرت رسول و ائمه صلوات الله علیهم أجمعین این‌قدر تأکید بر صحت‌وسقم احادیث و روایات کنند.

پس می‌بینیم که وجود واضعین و جاعلین بر اهمیت علم رجال می‌افزاید؛ چراکه علم رجال این‌ها را معرفی می‌کند. لذا اصحاب روایاتی که خودشان در سند هستند را با دقت و تأمل بررسی کرده، کنار می‌گذاشتند و می‌گفتند «لایعبأ به، لایعتنی به». اینکه روایات را به اسم افراد دیگر جعل کنند در زمان امام باقر و صادق علیهماالسلام مخصوصاً در زمان امام صادق (ع) اتفاق افتاد؛ اما با هشدارهایی که امام صادق و امام کاظم و امام رضا علیهم‌السلام دادند، کتب ما تهذیب شد. یونس بن عبدالرحمن از شاگردان امام هفتم، هشتم و نهم و عده‌ای از شاگردان امام باقر (ع) و تعداد زیادی از شاگردان امام صادق (ع) احادیث و روایاتی را عرضه داشتند بر امام هشتم علی‌بن‌موسی‌الرضا (ع) و حضرت منکر شد که این‌ها احادیث پدرانش باشند. بعدازاینکه ابو الخطّاب و سعید بن مغیره ادعاهایی کردند، دسته‌ای قائل به الوهیت ائمه شدند و احادیث را جعل کردند تا اینکه در زمان امام رضا (ع) بالخصوص احادیث زیادی تهذیب شد.

تا آن زمان، احادیث در کوچه و بازار جعل می‌شد؛ اما از زمان این امام، اجازه نقل حدیث و روایت به این مشروط شد که نزد استاد فرا گرفته و سماع و قرائت کنند. در آن دوران تشریفاتی به وجود آمد تحت عنوان تحدیث و خواندن روایت شاگرد بر استاد و استاد بر شاگرد تا نسخه‌ها را با یکدیگر مقابله کنند. این‌ها باعث شد که سند از کوچه و بازار به مجامع علمی کشیده شود و احادیث تا حد بسیار زیادی تهذیب گردد.

بیست سال طول می‌کشد تا مرحوم کلینی یک کتاب هفت‌جلدی بنویسد که همه روایات آن در دسترس و مشخص هستند. او در اول کتاب وعده می‌دهد که آثار صحیحه از صادقین (ع) را بیاورد. صحیحه در نظر علما اطمینان به صدور و وثوق خبری است نه وثوق مخبری؛ لذا مرحوم کلینی بسیاری از روایات را از کسانی می‌آورد که تضعیفشان کرده‌اند و حتی به آن‌ها کذّاب گفته‌اند. وی از محمد ابن اعین سیمین قریشی شاید ۵۰۰ روایت نقل می‌کند که واسطه نقل کتاب بوده است. کلینی خود آن کتاب را در دست داشته اما چون نخواسته بگویند احادیث و روایات او مرسل هست در سند به کتب، نام او را می‌آورد؛ اما اصل کتاب را خودش داشت و حتی نسخه‌های دیگر کتاب را هم داشته است. بیست سال وقت گذاشته تا مجموع این‌ها را از منابع مختلف گرفته و در کتاب کافی جمع‌آوری کند.

اجتهاد: آیا این تهذیب کتبی که به آن اشاره کردید باعث می‌شود به علم رجال اعتنا نشود؟

ترابی: در تاریخ شیعه تا زمان علامه حلی و سید بن طاووس چندان بهایی به علم رجال داده نمی‌شد. شیعه کتاب رجالی ندارد. کتاب‌هایی هم که از گذشتگان به ما رسیده هیچ رنگ و بوی رجالی در آن‌ها نیست؛ اما سنیان کتاب‌های رجالی بی‌شماری دارند مانند لسان المیزان و تهذیب التهذیب ابن‌حجر عسقلانی یا کتاب ذهبی میزان الاعتدال و نمونه‌هایی مثل سیر الاعلام النبلاء ذهبی که بیش از سی جلد و هر جلد نزدیک به هزار صفحه است.

کتاب رجال باید این خصوصیات را داشته باشد: راوی را معرفی کرده، محل تولد، محل وفات، سال تولد، سال وفات، اساتیدی که در محضر آن‌ها بوده و شاگردانشان، مسافرت‌ها و رحلت‌هایی که داشته‌اند، کتاب‌هایی که به دست ایشان نوشته شده و خصوصیات و محتوای آن‌ها، تاریخ آغاز و پایان نگارش و از این دست مسائل. در کتاب رجال اهل‌سنت، همه این‌ها در مورد راویان مشخص است. شیعیان کتاب رجال بلخی را دارند که فقط ۱۷۰۰ راوی را نام‌برده و اصحاب رسول (ص) و امیرالمؤمنین (ع) و ائمه را معرفی کرده است؛ اما هیچ خصوصیاتی از راویان در آن نیست؛ رجال کشی که نام تقریباً ۵۰۰ راوی در آن آمده مقداری رنگ و بوی رجال می‌دهد. او درصدد بوده عین عبارت و مطالبی را که گذشتگان راجع به روات از ائمه یا رجالیین زمان ائمه مطرح کرده‌اند را با سند بیاورد. توثیقات و تضعیفاتش هم مستند هست؛ چون عبارات را به زمان خود معصومین (ع) می‌برد تا می‌رسیم به آقای نجاشی که علت نوشتن کتاب را این‌گونه بیان می‌کند که یکی از علماء سنی به شیعه توهین کرده و سید مرتضی آن را سر کلاس درس مطرح می‌کند که: «بعضی از مخالفین ما را سرزنش می‌کنند و بر ما ایراد وارد کرده‌اند که شما اصل و ریشه ندارید و آدم‌های بی‌بته و بی‌ریشه‌ای هستید نه مصنَّفی دارید نه مصنِّفی نه نویسنده‌ای نه کتابی»؛ می‌گوید این را که از سید مرتضی شنیدم تصمیم گرفتم این کتاب را بنویسم.

او کتاب خود را «فهرس المؤلّفین» عنوان کرده و هدف آن را معرفی مؤلّفین شیعه در هر زمینه‌ای، خواه حدیثی، خواه فقهی، کلامی، تاریخی می‌داند و تصمیم دارد بگوید شیعه بته دار است و مؤلَّف و مؤلِّف دارد؛ لذا طرف را نام‌برده و اسامی کتب ایشان را بیان می‌کند و این اختصاصی به علم رجال و روات ندارد.

مرحوم شیخ رحمة الله علیه دو کتاب رجالی دارد: یکی کتب فهرست است که مثل کتاب نجاشی است. او می‌گوید شیخ فاضل-که نامی از او نمی‌برد-از من خواست که مؤلّفین مؤلّفات شیعه را جمع‌آوری کنم؛ او ۹۱۲ مؤلف را نام می‌برد و خیلی‌ها را هم می‌نویسد له کتاب، حتی نام کتاب را هم نمی‌برد، از این ۹۱۲ مؤلف، ۸۰ نفر را توثیق کرده و ۶ نفر را هم تضعیف می‌کند. در کتاب رجال هم نزدیک ۶۴۲۹ راوی را نام‌برده که اسامی تکراری خیلی دارد و گاهی یک راوی را در سه جا آورده، وی درصدد این است که اصحاب معصومین (ع) را نام ببرد والسلام. هیچ تاریخ تولد و وفات و… در آن‌ها نیست و حدود ۱۷۱ نفر، توثیق ۴۰ نفر، مجهول و ۲۰ نفر هم تضعیف شده‌اند.

بحث‌های سندی تا زمان مرحوم محقق و شاگردش علامه حلی برای شیعیان اصلاً مطرح نیست، چون کتب تهذیب شده بود و اصول اربعمأه مستقیماً از امام گرفته شده و در اختیار این‌ها بود. آن‌ها فکر نمی‌کردند که غیبت این‌قدر طولانی شود و در روز حادثه، شیعه گرفتار این بحث‌ها شود. در کتاب‌های استدلالی که از زمان شیخ تا زمان مرحوم محقق‌حلی-صاحب الشرایع-داریم کمتر بحث‌های رجالی مطرح است؛ مثلاً در یک تصنیف ده‌جلدی، شاید ۲۰ مورد بحث رجالی دیده می‌شود که آن‌هم در مواقعی هست که مؤلّف مواجه با تعارضی شده و ناچار از بحث رجالی گشته است. مرحوم نجاشی که ما امروز او را بالاتر از مرحوم شیخ می‌دانیم تا زمان مرحوم محقق مطرح نبوده، اول کسی که او را مطرح می‌کند سید احمد بن طاووس هست که هم‌دوره مرحوم محقق‌حلی هست و وفات آن‌ها دو سال با هم تفاوت دارد؛ مرحوم سید احمد بن طاووس کسی است که بحث‌های رجالی را در حوزه شیعه آورد و بعدها علامه حلی و ابن داوود که دو شاگرد سید بودند، مقداری به آن دامن زدند. مرحوم محقق در معتبر که شرح مختصر هست برای اولین بار نام نجاشی را می‌آورد و او را مشهور می‌کند وگرنه نجاشی فردی منزوی و غیر مشهور بوده و در وقت آشوب حنبلیان بغداد ازآنجا به مطیرآباد رفته و نزدیک قبر سید محمد سامرا در گمنامی رحلت می‌کند.

ما در کتاب «پژوهشی در علم رجال» هم آوردیم که می‌گویند: نه هزار حدیث از آنچه در کافی وجود دارد ضعیف است، درحالی‌که در ابتدا آن تصریح می‌شود آثار صحیحه من الصادقین (ع)؛ یا کتاب من لایحضره‌الفقیه در ابتدا آورده «هذا ممّا أُفتی به و أَحکَمُ بالصِّحة»؛ یعنی من به آن فتوا داده و حکم به صحت آن می‌کنم؛ اما بیش از دو هزار روایت مرسل دارد که می‌گویند حجت نیست. همچنین بسیاری از اسنادی که در آخر کتاب آورده مشتمل بر افرادی است که توثیق و مدح و ذمی ندارند. تهذیب ده جلد است و شیخ طوسی تصمیم می‌گیرد در آن فتوای شیخ مفید را مدلّل کند؛ چراکه پی می‌برد افرادی هستند که در کتاب‌های رجالی، نه توثیقی دارند و نه تصدیقی. لذا در رساله شیخ مفید دلیل این فتواها را بیان می‌کند. او ابتدا فتوای شیخ مفید را مطرح کرده و به دنبال آن با یَدُلُّ علیه، دلیل آن را بیان می‌کند.

بحث سند تشریفاتی مکتبی است که اخیراً هم آقای مددی به آن دامن می‌زند. البته هر سندی را تشریفاتی نمی‌گویند و طبق نظر آیت‌الله بروجردی، منظور از آن، طرق هست. شیخ صدوق از کتاب شخص که نقل می‌کند واسطه‌های بین خود و صاحب کتاب را مطرح کرده است. این واسطه‌ها به نظر آقای بروجردی تشریفاتی بوده و فقط به خاطر این است که مخالفین نگویند روایات شما مرسل است. واسطه‌ها را در سندها و کتاب‌ها مدام تکرار می‌کنند تا ایرادی وارد نشود.

نرم‌افزار درایة النور را هم اگر بررسی کنید می‌بینید کاری به سند روایات مطرح شده ندارد، لذا اسنادی که واسطه‌های بین شیخ طوسی و صدوق تا مؤلف کتاب است اصلاً بررسی نشده است. در این نرم‌افزار از صاحب کتاب تا معصوم بررسی شده، مثل کافی که کل سند را آورده و کل آن را بررسی کرده است؛ اما در جایی که طرق آورده شده، طرق را بررسی نکرده‌اند. در سند روایت هم می‌نویسند صحیح، اما وقتی به طریق مراجعه می‌کنید می‌بینید مشکل دارد؛ چون طریق تشریفاتی است و صرفاً به جهت تیمن و تبرک و به خاطر حفظ نام بزرگان در طول تاریخ ذکر شده است.

اصلاً علم رجال را باید موجبه جزئیه مطرح کرد. باید گفت اخباریه هم که علم رجال را قبول ندارد موجبات جزئیه را در مباحث تعارض قبول دارد چون یکی از مرجحات ترجیح به صفات است و صفات را از علم رجال می‌گیریم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد