علامه و نجاشی در کتاب خود اسامی افراد عده من اصحابنا که کلینی از انها نقل میکند را بیان کرده اند. چرا قول نجاشی و علامه در این مساله مورد پذیرش نیست ؟ ص247
از عبارت مقدمه کتاب الزیارات توثیق همه روات کتاب فهمیده میشود یا روات بلا واسطه؟ چرا ؟ ص 177
اگر شهرت فتوایی بر خلاف خبر صحیح باشد آیا ان خبر از حجیت ساقط میشود؟ چرا ؟ ص 205
بسم الله الرحمن الرحیم
نمونه سوالات کتاب دروس تمهیدیه فی القواعد الرجالیه . بحث توثیقات خاصه و عامه
1 – در چه صورت " نص احد المعصومین " افاده توثیق میکند ؟ص110
2 – خبر ثقه در صورتی حجت است که ان خبر حسی باشد ، حال ممکن است بگوییم چه بسا توثیقات رجالیون متقدم از روی حس نبوده بلکه حدسی بوده لذا اعتبار ندارد. این اشکال را چگونه جواب میدهید؟ ص 112
3 – دلیل کسانی که وکالت از معصوم علیه السلام را دلیل بر توثیق نمیدانند چیست ؟ ص 153
4 – روایت ثقه از فرد مجهول در چه صورت افاده توثیق میکند ؟ ص 154
5 – "شیخوخة الاجازه" یعنی چه ؟ ص 158
6 – "الوقوع فی سند محکوم علیه بالصحه" را فقط توضیح دهید؟ص 163
7- مشکل اصلی کتاب تفسیر علی بن ابراهیم ( تفسیر قمی ) چیست ؟ ص 174
8 – دلیل ادعای کسانی که تمام روات کتاب کامل الزیارات را ثقه میدانند چیست ؟ ص 176
9 – دلیل کسانی که منکر استفاده توثیق تمام روات ، از کتاب کامل الزیارات هستند چیست ؟ ص177
10 – گفته اند هر چند قبول داریم که نجاشی از افراد ضعیف روایت نمیکند اما احتمال دارد که از افراد مجهول روایت کند. لذا نمیتوان گفت همه مشایخ نجاشی ثقه هستند. . جواب این اشکال چیست ؟ ص179
11 – برخی از تعبیر " خذوا ما رووا و ذروا ما راوا " که در مورد کتاب بنی فضال وارد شده استفاده کرده اند که تمامی احادیث بنو فضال صحیح هستند. ایا این برداشت از این عبارت صحیح است ؟ ص 183
12 – مشایخ ثلاثه چه کسانی هستند ؟ ص 184
13 – در چه صورت مرسلات ابن ابی عمیر حجت است و در چه صورت حجت نیست؟ ص 185 و 186
موفق باشید
مظفری . ابان 95
علامه و نجاشی در کتاب خود اسامی افراد عده من اصحابنا که کلینی از انها نقل میکند را بیان کرده اند. چرا قول نجاشی و علامه در این مساله مورد پذیرش نیست ؟ ص247
از عبارت مقدمه کتاب الزیارات توثیق همه روات کتاب فهمیده میشود یا روات بلا واسطه؟ چرا ؟ ص 177
اگر شهرت فتوایی بر خلاف خبر صحیح باشد آیا ان خبر از حجیت ساقط میشود؟ چرا ؟ ص 205
برخی گفته اند همه احادیث تهذیب و استبصار صحیح است. یکی از ادله انها را به اختصار بیان و نقد بفرمایید.ص 224
برخی گفته اند همه احادیث کتب اربعه مرسل هستند زیرا انچه به عنوان سند ذکر شده سند به صاحب کتاب است نه طریق به نسخه. دو جواب از پنج جواب این مطلب را بیان فرمایید. (بحث دعوی معاکسه.ص 233
برخی از عبارت کلینی در مقدمه که فرمود : "من در کتاب خود اثار صحیحه ( احادیث صحیحه ) را نقل میکنم "، استفاده کرده اند که همه احادیث کافی صحیح است. اشکال این استدلال چیست ؟ ص 244
فرق روش کلینی و صدوق در ذکر سند احادیث در چیست؟ ص 261
برخی نظیر ایت الله بروجردی ره گفته اند نیازی به بررسی سند از مرحوم صدوق در کتاب فقیه تا کسی که سند روایت با نام او شروع میشود نیست. دلیل ایشان بر این مطلب چیست ؟ ص 264
تعویض سند را به اختصار توضیح دهید. ص 274
فرق میان رجال نجاشی و رجال شیخ طوسی در چیست ؟ ( هر یکی از این دو کتاب به چه غرضی نوشته شده؟)
برخی از روات که وضعیت انها مجهول است را با کثرت روایت اجلا از وی توثیق میکنند. و لکن این سخت به طور کلی درست نیست بلکه کثرت روایت اجلا از یک شخص مجهول فقط با شرایطی میتواند افاده وثاقت وی کند.
برخی از روات که وضعیت انها مجهول است را با کثرت روایت اجلا از وی توثیق میکنند. و لکن این سخت به طور کلی درست نیست بلکه کثرت روایت اجلا از یک شخص مجهول فقط با شرایطی میتواند افاده وثاقت وی کند.
اول : اینکه احادیث نقل شده از وی توسط ثقات ، در مسائل مستحب و مکروه نباشد زیرا ممکن است انها بخاطر تسامح در ادله سنن حدیث وی را نقل کرده باشند.
دوم : در امور اعتقادی اولیه نباشد. زیرا در امور اعتقادی نقل در حد تایید است نه دلیل.
سوم : کثرت به حدی باشد که افاده اطمینان کند.
آیا عباس عموی پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله ثقه است ؟
میتوان برای اثبات وثاقت وی به زیارت نامه حضرت رسول اعظم صلی الله علیه و اله تمسک کرد ، ان فراز که میفرماید :
السَّلٰامُ عَلىٰ عَمِّکَ عَبّاسِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ[1]
[1] الإقبال بالأعمال الحسنة (ط - الحدیثة)؛ ج3، ص: 124
سه مطلب در باب دلالت ترحم و ترضی :
مطلب اول :
ترحم و ترضی در کلام امام صادق علیه السلام و صدوق ره :
محقق کلباسی در الرسائل الرجالیة ؛ ج2 ؛ ص570
میفرماید :
و عن نسختین من المدارک- بعد ذکر اسم عمید الرؤساء و نقله عنه: أنّ الکعب هو الناشز فی ظهر القدم أمام الساق- الترّحم له، و هو صریح أیضا فی کونه من الإمامیّة، بل ربّما استفید المدح أو التوثیق من الترضّی، و هو فی مرتبة الترحّم؛ حیث إنّ السیّد السند التفرشی ذکر فی ترجمة محمّد بن علیّ بن ماجیلویه أنّ الصدوق ذکره فی مشیخة الفقیه کثیرا و قال: «رضی اللّه عنه». و غرض السیّد السند المذکور إظهار حسن الحال أو الوثاقة المستفادة من ترضّی الصدوق.
قال شیخنا السند: و لعلّ العلّامة من هنا صحّح طریق الصدوق إلى منصور بن حازم و غیره و هو فیه.
قوله: «و غیره» لعلّ غرضه معاویة بن وهب.
و قد حرّرنا الکلام فی مقصود الصدوق بمحمّد بن علیّ بن ماجیلویه فی الرسالة المعمولة فی روایة الکلینی عن علیّ بن محمّد، بل لا إشکال فی دلالة الترحّم و الترضّی من المعصوم علیه السّلام- کما اتّفق الترضّی من مولانا الصادق علیه السّلام فی باب أبان بن تغلب- على الوثاقة
مطلب دوم : ادامه مطلب ...
در فائده خامسه کتاب عدة الرجال محقق اعرجی کاظمی بحثی دارد بنام :
القرائن التی تدل علی وثاقة :
وی سپس هشت قرینه را ذکر کرده و در بیان هشتمین قرینه میفرماید :
ج 1 ص 134
[8- ترضّی الأجلّاء عنه]
و منها: ترضّی الأجلّاء عنه، و ترحّمهم علیه، و هذا کما ترى الکلینی،
و الصدوق، و الشیخ یترحّمون على ناس، و یترضّون عنهم، فتعلم أنهم عندهم بمکانة من الجلالة بدلیل أنهم مازالوا یذکرون الثقات و الأجلّاء ساکتین، و ربما کان الترحّم و الترضی بخصوصیّة أخرى کالمشیخة و نحوها، و کیف کان، فما کان لیکون إلّا عن ثقة یرجع إلیه الأجلّاء إلى غیر ذلک من القرائن، کقول الثقة: «حدّثنی الثقة» أو غیر واحد من أصحابنا، أو جماعة من أصحابنا؛ لبعد أن لا یکون ثقة فی جماعة یروی عنهم الثقة و یتناول، و لا سیّما مثل المحمدین الثلاثة رضی اللّه عنهم