بحر الفقاهه

کنکاشی در فقه اسلامی review on Jurisprudence

بحر الفقاهه

کنکاشی در فقه اسلامی review on Jurisprudence

اثبات الملاک بالدلیل / حلقه ثانیه

محقق صدر ره در حلقه ثانیه بحثی دارند با عنوان : اثبات الملاک بالدلیل.

تعبیر فنی این بحث این است که : اگر اطلاق مدلول مطابقی قید بخورد ایا اطلاق مدلول التزامی هم قید میخورد یا خیر.

این بحث از متفرعات بحث : " تبعیة الدلالة الالتزامیه للدلالة المطابقیه " میباشد که در جای دیگر از ان بحث شده.

محقق صدر چون چون دلالت التزامی را متفرع بر وجود دلالت مطابقی میداند لذا با قید خوردن دلالت مطابقی دلالت التزامی از اطلاقش از کار می افتد.

نهی از صرف الوجود یعنی چه ؟

منتقی الاصول :که نهی از صرف الوجود :

اگر به این معنا باشد که نهی شده است از جمیع وجودات طبیعت به نهی واحد، در این صورت هر فرد از افراد طبیعت نهی ضمنی پیدا می کند، لذا می شود در فرد مشکوک برائت جاری کرد، 

اما اگر مراد از نهی :

نهی از اول الوجود است، :

یعنی مولا که به عبدش می گوید لاتتکلم تا مردم گمان کنند اصم است یعنی لاتوجد اول تکلم، پس متعلق نهی واضح است وما شک در آن نداریم، یا مثلا در لا تشرب الخمر بنا بر اینکه نهی از صرف الوجود باشد یعنی لاتوجد اول شرب خمر، اولین شرب خمر حرام است، بنابراین : متعلق حرمت معلوم است، اگر در خارج ده تا خمر باشد یا صدتا فرق نمی کند وحرمت زیاد نمی شود، چون حرمت رفته روی عنوان اول وجود الخمر، ولذا تکلیف محدَّد و مشخص است شکی نداریم در حدّ ومقدار آن، بلکه شک داریم در امتثال که اگر ما این فرد مشکوک الخمریه را مرتکب بشویم آیا با این کار ایجاد کرده ایم اول شرب الخمر را یا نه، الاشتغال الیقینی یقتضی الفراغ الیقینی، و برائت جاری نیست.
استاد شهیدی مد ظله :
اولا این خلاف ظاهر است
ثانیا : بر فرض که مراد از صرف الوجود اول الوجود باشد : نهی انحلالی است. 
کل من طبق علی اول وجود التکلم او اول شرب الخمر فهو حرام، 
انحلالی است چون حرمت انحلالی است، هر فردی که منطبق باشد بر آن عنوان حرام فهو حرام

..................
ملاحظه : آیا ممکن است بگوییم نهی از صرف الوجود گاه به صورت اول الوجود است و گاه به صورت نهی از طبیعت الحرام؟ به هر دو عرفا نهی صرف الوجود میگویند.

شرایط الغای خصوصیت

درباره الغاء خصوصیت در مجموع میتوان گفت :

الغاء خصوصیت سه شرط دارد :

الف : وجود قرینه بر الغاء خصوصیت ، مثل اینکه فرموده اند الخمر حرام لانه مسکر، این عبارت لانه مسکر قرینه بر این است که خمر خصوصیت ندارد ، والعلۀ تعمّم کما تخصص.

ب : آن مورد مخالف قاعده نباشد ، پس از حکم مخالف قاعده اولیه نمیشود الغای خصوصیت کرد. مثلا دختر باکره ی رشیده باید از پدر اذن بگیرد ، حال اگر دختر ثیّب باشد میتوان الغاء خصوصیت کرد؟

ج : آن حکم ، حکم تعبدی نباشد، مثلا معفو بودن خون کمتر از درهم حکم تعبدی است ، هر چند عرف بین خون کمتر از درهم و بیشتر از ان فرقی نمی بیند ولی الغاء خصوصیت از آن ممکن نیست.

گاه اطلاق باعث تضییق است

اطلاق همیشه باعث توسعه نیست بلکه گاهی مطلق بودن لفظی سبب تضییق ان میشود. اگر بگوییم : الماء طاهر این ماء اطلاق دارد و شامل هر نوع ماءی میشود. قلیل یا کر ، مضاف یا مطلق . این مثال برای توسعه .

اما گاه اطلاق سبب تضییق میشود. مثلا اگر بگویند امام جاء : مطلق بودن لفظ امام سبب میشود که این لفظ امام مثلا منصرف به امام خمینی شود و مطلق بودنش باعث تضییق ان میشود اما اگر به نحو مقید بگویند امام معصوم جاء ، در این صورت ولو که لفظ مقید است اما شمول ان از معنای مطلق بیشتر است. 

و هذا مما استفاد من محضر شیخنا الاستاذ الشهیدی مد ظله. 

فرق تساوی و تساوق و اثر ان در اجتماع امر و نهی

در هنگام تلخیص فصل هشتم از منهج اول از مرحله اول کتاب اسفار ( از کتاب رحیق مختوم ) به نکته ای اصولی برخورد کردم.

فصل هشتم : مساوقة الوجود للشیئیة

مساوقت وجود با شیئیت از مباحث اولیه فلسفه است زیرا موضوع این مساله با موضوع فلسفه مساوی است و از مسائل تقسیمی فلسفه شمرده نمیشود و نظیر مساله اصالت الوجود است.

مساوقت دقیق تر از لفظ مساوات است مساوات در جایی است که دو لفظ یا دو مفهوم  دارای مصداق یا مصادیق همسان باشند خواه حیثیت صدق ان دو یکی باشد یا خیر. مانند انسان و ناطق که از لحاظ مصداق مساوی اند اما حیثیت صدق انسان مرکب ازدو جزء : حیوانیت و ناطقیت است اما ناطقیت دارای این دو جزء نیست اما در عین حال از لحاظ مصداق مساوی اند.  ادامه مطلب ...

الفاظ برای ارواح معانی وضع شده اند

چند روز قبل در کلاس فقه بحث بر سر مساله اصولی وضع شد. نظریه : وضع الفاظ برای ارواح معانی را نقل کردم و از عجایب این بود که این نظریه مشهور را کسی نشنیده بود.

امروز لینکی از این بحث زیبا پیدا کردم که تقدیم میکنم.اینجاو اینجا

شرایط الغای خصوصیت

تا کنون در کتب اصولی ندیده ام بحث مجزایی درباره شرایط الغای خصوصیت ندیده ام، اما از برخی اساتید معظم شنیده ام که الغای خصوصیت سه  شرط دارد :

1– قرینه بر الغای خصوصیت باشد مثل تعلیل ( مثلا : الخمر حرام لانه مسکر)

2 – حکم مخالف قاعده نباشد

3 – تعبدی نباشد ( مثلا خون کمتر از درهم در نماز معفو است تعبدا و الغای خصویت از ان ممکن نیست که بگوییم پس بول کمتر از درهم هم معفو باشد )

معیار در تشخیص مفاهیم و تطبیق ان بر مصداق ( محتاج تکمیل و بررسی)

بیان دو مساله مهم

مساله اول : معیار در تشخیص مفاهیم عرف عام است . مثلا اگر مفهوم " زینت  " برای زن برایمان مجمل باشد به عرف عام مراجعه میکنیم . منظور از عرف عام هم عموم مردم هست بدون تقید ان به مسلمان بودن یا کافر بودن ف متدین بودن یا نبودن ، و ... . 

لذا اگر کسی در لندن به سر ببرد و نداند مفهوم زینت چیست به همان مردم لندن مراجعه میکند و مفهوم زینت را از انها بدست میاورد. 

 

ادامه مطلب ...