بحر الفقاهه

کنکاشی در فقه اسلامی review on Jurisprudence

بحر الفقاهه

کنکاشی در فقه اسلامی review on Jurisprudence

جزوه مشایخ نجاشی ره

جزوه مشایخ نجاشی ره


بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمدو آله الطاهرین و اللعن علی اعدائهم

  


نجاشی رحمه الله

ایشان در معرفی خود چنین فرموده اند:

أحمد بن علی بن أحمد بن العباس بن محمد بن عبد الله بن إبراهیم بن محمد بن عبد الله بن النجاشی- الذی ولی الأهواز، و کتب إلى أبی عبد الله علیه السلام یسائله (یسأله) و کتب إلیه رسالة عبد الله بن النجاشی المعروفة، و لم یر لأبی عبد الله علیه السلام مصنف غیره- ابن عثیم بن أبی السمال سمعان بن هبیرة الشاعر بن مساحق بن بجیر بن أسامة بن نصر بن قعین بن الحارث بن ثعلبة بن دودان بن أسد بن خزیمة بن مدرکة بن إلیاس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان. أحمد بن العباس النجاشی الأسدی مصنف هذا الکتاب. له کتاب الجمعة و ما ورد فیه من الأعمال، و کتاب الکوفة و ما فیها من الآثار و الفضائل، و کتاب أنساب بنی نصر بن قعین و أیامهم و أشعارهم، و کتاب مختصر الأنوار و مواضع النجوم التی سمتها العرب. (رجال النجاشی، ص: 101)

توضیح این توثیق عام

قائلین به این نظریه میفرمایند که اگر نجاشی رحمه الله از یک نفر یک روایت نقل کند این امر دلالت بر وثاقت آن شخص میکند پس مراد از مشایخ استاد و شاگردی مصطلح نیست.

نظر محقق خویی رحمه الله

معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرجال؛ ج‌1، ص: 50

و ممن شهد بوثاقة جماعة- على نحو الإجمال- النجاشی، فإنه یظهر منه توثیق جمیع مشایخه. قال- قدس سره- فی ترجمة أحمد بن محمد بن عبید الله بن الحسن الجوهری: «رأیت هذا الشیخ و کان صدیقا لی و لوالدی و سمعت منه شیئا کثیرا، و رأیت شیوخنا یضعفونه فلم أرو عنه شیئا، و تجنبته ..». و قال فی ترجمة محمد بن عبد الله بن محمد بن عبید الله بن البهلول: «و کان فی أول أمره ثبتا ثم خلط، و رأیت جل أصحابنا یغمزونه و یضعفونه .. رأیت هذا الشیخ، و سمعت منه کثیرا، ثم توقفت عن الروایة عنه إلا بواسطة بینی و بینه». و لا شک فی ظهور ذلک فی أنه لا یروی عن ضعیف بلا واسطة فیحکم بوثاقة جمیع مشایخه.

هذا و قد یقال: إنه لا یظهر من کلامه إلا أنه لا یروی بلا واسطة عمن غمز فیه أصحابنا أو ضعفوه. و لا دلالة فیه على أنه لا یروی عمن لم یثبت ضعفه و لا وثاقته، إذا لا یمکن الحکم بوثاقة جمیع مشایخه، و لکنه لا یتم. فإن‌ الظاهر من قوله: «و رأیت جل أصحابنا ..» أن الرؤیة أخذت طریقا إلى ثبوت الضعف، و معناه أنه لا یروی عن الضعیف بلا واسطة، فکل من روى عنه فهو لیس بضعیف، فیکون ثقة لا محالة. و بعبارة واضحة أنه فرع عدم روایته عن شخص برؤیته أن شیوخه یضعفونه. و معنى ذلک أن عدم روایته عنه مترتب على ضعفه، لا على التضعیف من الشیوخ، و لعل هذا ظاهر.

توضیح عبارت معجم رجال:

اشکال مهمی که بر این نظریه وارد میشود این است که از عبارت نجاشی استفاده میشود ایشان از کسی که اصحاب او را تضعیف کرده اند بلاواسطه نقل نمیکند ولی دیگر نمیتوان گفت ایشان از کسانی که تضعیف و توثیق ندارند نیز نقل نمیکند.

مرحوم خویی در جواب میفرمایند: تعبیر «رایت» ظهور در طریقیت دارد نه موضوعیت یعنی آنچه برای نجاشی مهم است ضعف و وثاقت شخص است و تضعیف اصحاب خصوصیتی ندارد بلکه از هر راه به ضعف شخص پی ببرد از او نقل نمیکند.

نقد و بررسی کلام محقق خویی رحمه الله

اولا: گرچه تعبیراتی مانند «رایت» ظهور در طریقیت دارند ولی اشکال مستشکل در تعبیر «یضعفونه» و «یغمزونه» بود که ظهور اولی: آنها در موضوعیت است.

ثانیا حتی اگر این عناوین ظهور در طریقیت داشته باشند از این عبارت نهایتا استفاده میشود که نجاشی رحمه الله از ضعیف نقل نمیکند ولی دیگر اینکه از مجهول نقل نمیکند دلیلی ندارد.

عبارات دیگر

عبارات دیگری از نجاشی رحمه الله نیز میتواند مورد استدلال واقع شود:

عبارت اول

إسحاق بن الحسن بن بکران أبو الحسین العقرائی التمار کثیر السماع، ضعیف فی مذهبه، رأیته بالکوفة و هو مجاور، و کان یروی کتاب الکلینی عنه، و کان فی هذا الوقت‏ علوا فلم أسمع منه شیئا.( رجال النجاشی، ص: 74)

تقریب استدلال:

در این عبارت عدم روایت نجاشی از اسحاق بن الحسن علو یا غلو اوست و این نشان دهنده نهایت دقت او و عدم روایت او از ضعفا دارد.

اشکال:

اولا اینکه از شخص ضعیف یا غالی روایت نقل نکند دلیل بر این نمیشود که از مجهول الحال روایت نقل نکند.

ثانیا: احتمالا علو درست باشد به این معنا که این شخص سن بالایی داشته و کتاب کلینی رحمه الله را بدون واسطه نقل میکرده و اسناد او عالی السند (کم واسطه) بوده است. این عدم روایت ممکن است به علت سن بالای او باشد حال یا به خاطر پیری او و عدم مساعد بودن شرایط جسمی یا به علت اینکه اینکه فاصله شنیدن حدیث او با وقتی که نجاشی رحمه الله میخواهد از او نقل کند بسیار بوده است.

عبارت دوم

جعفر بن محمد بن مالک بن عیسى بن سابور، مولى أسماء بن خارجة بن حصن الفزاری، کوفی، أبو عبد الله، کان ضعیفا فی الحدیث، قال: أحمد بن الحسین کان یضع الحدیث وضعا و یروی عن المجاهیل، و سمعت من قال: کان أیضا فاسد المذهب و الروایة، و لا أدری کیف روى عنه شیخنا النبیل‏ الثقة أبو علی بن همام، و شیخنا الجلیل الثقة أبو غالب الزراری رحمهما الله، و لیس هذا موضع ذکره‏. (رجال النجاشی، ص: 122)

تقریب استدلال:

مواخذه و اشکال به ابو علی بن همام و ابوغالب زراری رحمهما الله نشان میدهد که حد اقل خود نجاشی رحمه الله از ضعفا نقل نمیکند.

اشکال:

اولا: این عبارت دلالتی بر این امر ندارد که نجاشی رحمه الله از مجهول الحال روایت نقل نمیکند.

ثانیا: این شخص وضاع و جعال بوده است و نمیتوان حکم را به تمام افراد ضعیف سرایت داد.

عبارت سوم

هبة الله بن أحمد بن محمد الکاتب، أبو نصر، المعروف بابن برنیة. کان یذکر أن أمه أم کلثوم بنت أبی جعفر محمد بن عثمان العمری. سمع حدیثا کثیرا، و کان یتعاطى‏ الکلام‏، و یحضر مجلس أبی الحسین بن الشبیه العلوی الزیدی المذهب، فعمل له کتابا، و ذکر أن الأئمة ثلاثة عشر مع زید بن علی بن الحسین، و احتج بحدیث فی کتاب سلیم بن قیس الهلالی: أن الأئمة اثنا عشر من ولد أمیر المؤمنین علیه السلام. له کتاب فی الإمامة، و کتاب فی أخبار أبی عمرو و أبی جعفر العمریین و رأیت أبا العباس بن نوح قد عول علیه فی الحکایة فی کتابه أخبار الوکلاء. و کان هذا الرجل کثیر الزیارات، و آخر زیارة حضرها معنا یوم الغدیر سنة أربعمائة بمشهد أمیر المؤمنین علیه السلام.( رجال النجاشی، ص: 440)

مرحوم نوری در مقام تقریب استدلال به این عبارت چنین میفرمایند:

و لم یعتمد علیه فی کتابه، و لا أدخله فی طرقه إلى الأصول و الکتب لمجرّد تألیفه الکتاب المذکور. قال السید الأجل- بعد نقل ما نقلناه-: و یستفاد من ذلک کلّه‏ غایة احتراز النجاشی و تجنبه عن الضعفاء و المتهمین، و منه یظهر اعتماده على جمیع من روى عنه من المشایخ، و وثوقه بهم، و سلامة مذاهبهم و روایاتهم عن الضعف و الغمز، و أنّ ما قیل فی أبی العیّاش بن نوح من المذاهب الفاسدة فی الأصول لا أصل له، و هذا أصل نافع فی الباب یجب أن یحفظ و یلحظ.( مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏21، ص: 162)

اشکال:

اولا: عدم روایت نجاشی و نقل کتب او معلوم نیست به چه دلیل بوده است.

ثانیا کار این شخص به جایی رسیده بوده که کتابی در تایید مذهب زیدیه نوشته بوده است و عدم روایت از او دلیل بر این نیست که از هیچ ضعیفی روایت نقل نمیکند.

عبارت چهارم

عبید الله بن أبی زید أحمد بن یعقوب بن نصر الأنباری‏، شیخ من أصحابنا، یکنى أبا طالب، ثقة فی الحدیث، عالم به، کان قدیما من الواقفة. قال أبو عبد الله الحسین بن عبید الله: قال أبو غالب الزراری کنت أعرف أبا طالب أکثر عمره واقفا مختلطا بالواقفة، ثم عاد إلى الإمامة و جفاه أصحابنا، و کان حسن العبادة و الخشوع. و کان أبو القاسم بن سهل الواسطی العدل یقول: ما رأیت رجلا کان أحسن عبادة و لا أبین زهادة و لا أنظف ثوبا و لا أکثر تحلیا من أبی طالب. و کان یتخوف من عامة واسط أن یشهدوا صلاته و یعرفوا عمله، فینفرد فی الخراب و الکنائس و البیع. فإذا عثروا به وجد على أجمل حال من الصلاة و الدعاء. و کان أصحابنا البغدادیون یرمونه بالارتفاع. له کتاب أضیف إلیه یسمى کتاب الصفوة. قال الحسین بن عبید الله: قدم أبو طالب بغداد و اجتهدت‏ أن یمکننی أصحابنا من لقائه فأسمع منه، فلم یفعلوا ذلک‏ (رجال النجاشی، ص: 233)

محدث نوری رحمه الله در تقریب استدلال میفرمایند:

دلّ ذلک على امتناع علماء ذلک الوقت‏ عن‏ الروایة عن الضعفاء، و عدم تمکین الناس من الأخذ عنهم، و إلّا لم یکن فی روایة الثقتین الجلیلین عن ابن سابور غرابة، و لا للمنع من الأنباری وجه. (مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏21، ص: 163)

اشکال:

نهایت چیزی که از این عبارت استفاده میشود این است که اصحاب نسبت به غلو حساسیت زیادی داشتند و سعی میکردند از غالیان اجتناب کنند. دلیلی وجود ندارد که ایشان از هیچ ضعیفی نقل نمیکرده اند.

نتیجه گیری نهایی

نمیتوان قائل به وثاقت تمام مشایخ نجاشی رحمه الله شد ولی میتوان گفت کسی که نجاشی رحمه الله از او نقل حدیث کند نزد اصحاب مشهور به ضعف و مورد طعن جدی نیست و همچنین از این عبارات استفاده میشود نجاشی رحمه الله دقت های خاصی در نقل روایات و اخذ از اشخاص داشته است لذا در بحث اکثار روایت اجلاء باید گفت اگر نجاشی رحمه الله از کسی نقل کند انسان زودتر به اطمینان به وثاقت مروی عنه میرسد.

الحمد لله رب العالمین وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد