قیام در عصر غیبت 3 / قیام در عصر غیبت 2 / قیام در عصر غیبت 1
...
وقعة الطف ؛ ؛ ص172 خطب الحسین [علیه السّلام] أصحابه و أصحاب الحر:
فحمد اللّه و أثنی علیه، ثم قال: أیها الناس؛ إنّ رسول اللّه صلّى اللّه علیه [و آله] و سلّم قال:«من رأى سلطانا جائرا مستحلّا لحرم اللّه؛ ناکثا لعهد اللّه؛ مخالفا لسنّة رسول اللّه؛ یعمل فی عباد اللّه بالإثم و العدوان فلم یغیّر علیه بفعل و لا قول، کان حقّا على اللّه أن یدخله مدخله»
ألا و إنّ هؤلاء قد لزموا طاعة الشیطان، و ترکوا طاعة الرحمن، و اظهروا الفساد، و عطّلوا الحدود، و استأثروا بالفیء، و أحلّوا حرام اللّه، و حرّموا حلال اللّه، و أنا أحقّ من غیّر.
________________________________________
ابو مخنف کوفى، لوط بن یحیى، وقعة الطفّ، 1جلد، جامعه مدرسین - ایران ؛ قم، چاپ: سوم، 1417 ق.
قبلا درباره مساله قیام در عصر غیبت مطالبی نوشته شد.
ادامه مطلب ...
قیام در عصر غیبت 3 / قیام در عصر غیبت 2 / قیام در عصر غیبت 1
......
قبلا درباره قیام در عصر غیبت مطالبی را ذکر کردیم. البته انچه که سابق نوشته ایم با توجه به فهم و سواد قبل و بضاعت اندک ما بوده و طبعا قابلیت این را دارد که به مرور زمان تکمیل شود.
حال در صدد تکمیل بحث سابق هستیم. روایاتی ذکر شدکه قیام در عصر غیبت مورد نهی روایات است. مثلا :
ادامه مطلب ...
قیام در عصر غیبت 3 / قیام در عصر غیبت 2 / قیام در عصر غیبت 1
....
بسم الله الرحمن الرحیم
و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین و اللعن علی اعدائهم اجمعین
برخی با استناد به برخی روایات قائل به حرمت هرگونه قیام و مقابله بر علیه حکام جبار و طواغیت و مستکبرین هستند و علی الخصوص قیام رهبر عظیم الشان و معمار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی ره را مورد نقد قرار میدهند.
این نوشته در مقام بیان نقدی مختصر بر چنین برداشتی از روایات است ؛ به امید آنکه چراغی فراسوی ارباب دانش و بینش باشد.
ادامه مطلب ...
پرسش: نظر معظم له درباره ولایت فقیه چیست؟
مرحوم آیت الله خوئی در مسئله 252 فرموده اند:(لو أراد إصلاح سفینة حال سیرها فغرقت بفعله، کما لو أسمر مسماراً فقلع لوحة أو أراد ردم موضع فانهتک، ضمن ما یتلف فیها من مال لغیره أو نفس. أمّا ضمان المال: فللإتلاف المستند إلى فعله، و أمّا ضمان النفس: فلأنه داخل فی القتل الشبیه بالعمد)[1]
استاد: طبق ضابطه روایات در اقسام قتل، این مثال از قسم خطای محض است، نه شبه عمد؛ زیرا در اینجا قصد ضرب به شخص نیست تا قتل شبه عمد شود، بلکه قصد اصلاح کشتی را داشته است.
5-مبانی تکملة المنهاج؛ ج42موسوعة، ص: 302
در «کافی» ج 4، فروع، کتاب الحجّ و المزار، در باب فضل زیارت أبیالحسن الرّضا علیه السّلام، ص 584 روایت شده است که:
أبوعَلیٍّ الاشْعَریُّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلیٍّ الْکوفیِّ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَیْفٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أسْلَمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَیْمانَ قالَ:
سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلَامُ عَنْ رَجُلٍ حَجَّ حِجَّةَ الإسْلَامِ، فَدَخَلَ مُتَمَتِّعًا بِالْعُمْرَةِ إلَی الْحَجِّ، فَأَعَانَهُ اللَهُ عَلَی عُمْرَتِهِ وَ حَجِّهِ، ثُمَّ أَتَی الْمَدِینَةَ فَسَلَّمَ عَلَی النَّبِیِّ صَلَّی اللَهُ عَلَیْهِ وَ ءَالِهِ ثُمَّ أَتَاکَ عَارِفًا بِحَقِّکَ؛ یَعْلَمُ أَنَّکَ حُجَّةُ اللَهِ عَلَی خَلْقِهِ وَ بَابُهُ الَّذِی یُؤْتَی مِنْهُ، فَسَلَّمَ عَلَیْکَ، ثُمَّ أَتَی أَبَا عَبْدِاللَهِ الْحُسَیْنِ صَلَوَاتُ اللَهِ عَلَیْهِ فَسَلَّمَ عَلَیْهِ، ثُمَّ أَتَی بَغْدَادَ وَ سَلَّمَ عَلَی أَبِی الْحَسَنِ مُوسَی عَلَیْهِ السَّلَامُ، ثُمَّ انْصَرَفَ إلَی بِلَادِهِ، فَلَمَّا کَانَ فِی وَقْتِ الْحَجِّ رَزَقَهُ اللَهُ الْحَجَّ؛ فَأَیُّهُمَا أَفْضَلُ: هَذَا الَّذِی قَدْ حَجَّ حِجَّةَ الإسْلَامِ یَرْجِعُ أَیْضًا فَیَحُجُّ، أَوْ یَخْرُجُ إلَی خُرَاسَانَ إلَی أَبِیکَ عَلِیِّ ابْنِ مُوسَی عَلَیْهِ السَّلَامُ فَیُسَلِّمُ عَلَیْهِ؟!
قَالَ: ] لَا [ بَلْ یَأْتِی خُرَاسَانَ فَیُسَلِّمُ عَلَی أَبِی الْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلَامُ أَفْضَلُ؛ وَلْیَکُنْ ذَلِکَ فِی رَجَبٍ؛
«روایت میکند أبوعلی اشعری از حَسن بن علی کوفیّ از حسین بن سَیف از محمّد بن أسلم از محمّد بن سلیمان که گفت:
من از حضرت أبوجعفر امام محمّد تقیّ علیهالسّلام پرسیدم راجع به مردی که حِجّة الإسلام خود را انجام داده بود متمتّعاً با عمره، یعنی حجّ تمتّع
بجای آورده بود، و خداوند وی را کمک نموده بود تا اینکه آنها را صحیحاً بجای آورد؛ و پس از آن به مدینه آمده بود و زیارت رسول اکرم صلّیالله علیه و آله وسلّم را بجای آورده بود، و سپس با معرفت به حقّ تو و به اینکه تو حجّت خداوند در روی زمین هستی و درِ خدا میباشی که باید از آن در وارد شد، بهسوی تو آمده بود و تو را زیارت نموده و بر تو سلام داده بود. و پس از آن بهسوی حضرت أبا عبدالله الحسین صلواتالله علیه آمده و بر آنحضرت سلام داده، و سپس به بغداد رفته و بر حضرت أبوالحسن موسی علیهالسّلام سلام داده و زیارت نموده، و پس از آن به سوی شهر خود مراجعت نموده است. اینک که موسم حجّ فرا رسیده است، او متمکّن از حجّ میباشد، بفرمائید: برای او با این کیفیّتی که ذکر شد که حِجّة الاسلام خود را انجام داده است، آیا باز حجّ بیتالله الحرام برای او أفضل است، یا اینکه به سوی خراسان برود و بر پدرت علیّ بن موسی علیهماالسّلام سلام کند؟!
حضرت فرمود: نه! بلکه به خراسان رود و بر حضرت أبوالحسن علیهالسّلام سلام کند البتّه آن افضل است؛ ولیکن باید زیارت و سلامش در ماه رجب باشد.
البته این روایت بدلیل محمد بن اسلم و محمد بن سلیمان ضعیف است زیرا هر دو رمی به غلو شده اند و لکن قرائنی در کلام دال بر صحت ان وجود دارد مخصوصا که کلینی ، شیخ و صدوق ره هر سه این روایت را ذکر کرده اند و عمده وجه ضعف این دو نفر هم غلو بوده.
إذا ترک الناس زیارة النبی ع أجبروا علیها لما یتضمن من الجفاء المحرم.[1]
اگر زمانی مردم زیارت پیامبر صلی الله علیه و اله را ترک کنند ، انها را باید بر آن کار مجبور کنند زیرا ترک زیارت پیامبر صلی الله علیه و اله مستلزم جفا ی حرام بر ان حضرت است .
و إذا ترک الناس الحج وجب على الإمام أن یجبرهم على ذلک، و کذلک إن ترکوا زیارة النبی صلى الله علیه و آله کان علیه إجبارهم علیها.[2]
زمانی که مردم حج را ترک کنند واجب است بر امام که انها را مجبور به ان کند و همچنین است که اگر مردم زیارت پیامبر صلی الله علیه و اله را ترک کنند باز هم بر امام واجب است انها را بر زیارت پیامبر صلی الله علیه و اله مجبور کند.
عن الحلبی، عن أبی عبد الله علیه السلام قال:
قلت له جعلت فداک: ما تقول فیمن ترک زیارة الحسین علیه السلام و هو یقدر على ذلک قال: إنه قد عق رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم و عقنا و استخف بأمر هو له[1]
از امام صادق علیه السلام سوال شد : فدایت گردم ، چه میگویید درباره کسی که زیارت امام حسین علیه السلام را ترک میکند در حالی که قادر بر انجام آن است ؟
امام صادق علیه السلام در جواب فرمودند : همانا او عاق رسول خدا صلی الله علیه و اله و عاق ما اهل بیت است و به کاری که باید انجام میداده استخفاف کرده ( ان کار را سبک کرده و اهمیت نداده )