قیام در عصر غیبت 3 / قیام در عصر غیبت 2 / قیام در عصر غیبت 1
......
قبلا درباره قیام در عصر غیبت مطالبی را ذکر کردیم. البته انچه که سابق نوشته ایم با توجه به فهم و سواد قبل و بضاعت اندک ما بوده و طبعا قابلیت این را دارد که به مرور زمان تکمیل شود.
حال در صدد تکمیل بحث سابق هستیم. روایاتی ذکر شدکه قیام در عصر غیبت مورد نهی روایات است. مثلا :
أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
کُلُّ رَایَةٍ تُرْفَعُ قَبْلَ قِیَامِ الْقَائِمِ فَصَاحِبُهَا طَاغُوتٌ یُعْبَدُ مِنْ دُونِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ[1]
و لکن روایات دیگری هست که اصل قیام را جایز میداند ولکن انرا مشروط میکند به اینکه ببینید انگیزه قیام کننده چیست ؟ اگر دعوت به خود میکند متابعت نکنید و اگر دعوت به انچه مرضی اهل بیت علیهم السلام است دعوت میکند از او متابعت کنید. پس ملاک در حرمت قیام – یا لااقل یکی از ملاکات حرمت قیام – انگیزه ی قیام کننده بوده .
عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیَى عَنْ عِیصِ بْنِ الْقَاسِمِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ... فَأَنْتُمْ أَحَقُّ أَنْ تَخْتَارُوا لِأَنْفُسِکُمْ إِنْ أَتَاکُمْ آتٍ مِنَّا فَانْظُرُوا عَلَى أَیِّ شَیْءٍ تَخْرُجُونَ وَ لَا تَقُولُوا خَرَجَ زَیْدٌ فَإِنَّ زَیْداً کَانَ عَالِماً وَ کَانَ صَدُوقاً وَ لَمْ یَدْعُکُمْ إِلَى نَفْسِهِ إِنَّمَا دَعَاکُمْ إِلَى الرِّضَا مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ ع وَ لَوْ ظَهَرَ لَوَفَى بِمَا دَعَاکُمْ إِلَیْهِ إِنَّمَا خَرَجَ إِلَى سُلْطَانٍ مُجْتَمِعٍ لِیَنْقُضَهُ[2] الخ.
روایت صحیحه است و روات ان از اجلاء و بزرگان هستند.
توجیه دیگر :
دربرخی روایات ذکر شده که اگر کسی فکر کند قائم آل محمد است و میتواند حکومت جهانی تشکیل دهد چنین کاری جایز نیست اما اگر به انگیزه امر به معروف و نهی از منکر چنین عملی انجام دهد قیام در عصر غیبت اشکال ندارد. بلکه بالاتر ، چه بسا امکان قیام برای امام معصوم ممکن نباشد اما برای دیگران مقدور باشد که در این صورت حتی امام معصوم هم با وی همراهی خواهد کرد و با اون بیعت میکند.
فَقَالَ عَبْدُ اللَّهِ اجْتَمَعْنَا لِنُبَایِعَ الْمَهْدِیَّ مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ.
قَالَ وَ جَاءَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ فَأَوْسَعَ لَهُ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ حَسَنٍ إِلَى جَنْبِهِ فَتَکَلَّمَ بِمِثْلِ کَلَامِهِ.
فَقَالَ جَعْفَرٌ لَا تَفْعَلُوا فَإِنَّ هَذَا الْأَمْرَ لَمْ یَأْتِ بَعْدُ إِنْ کُنْتَ تَرَى یَعْنِی عَبْدَ اللَّهِ أَنَّ ابْنَکَ هَذَا هُوَ الْمَهْدِیُّ فَلَیْسَ بِهِ وَ لَا هَذَا أَوَانُهُ وَ إِنْ کُنْتَ إِنَّمَا تُرِیدُ أَنْ تُخْرِجَهُ غَضَباً لِلَّهِ وَ لِیَأْمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَى عَنِ الْمُنْکَرِ فَإِنَّا وَ اللَّهِ لَا نَدَعُکَ وَ أَنْتَ شَیْخُنَا وَ نُبَایِعُ ابْنَکَ فِی هَذَا الْأَمْر.فَغَضِبَ عَبْدُ اللَّه الخ[3]
ترجمه :
عیسى گوید در این هنگام حضرت صادق ع نیز در اجتماع آنان وارد شد عبد اللَّه بن الحسن از حضرت او احترام گذارده و آن جناب را در پهلوى خود جایداد و علت اجتماعشان را بعز عرض رسانید.[4]
حضرت فرمود هیچ گاه چنین اندیشه را که وقوع پیدا نمىکند لباس عمل مپوشانید زیرا اگر تو پسرت محمد را مهدى امت میدانى مسلما او مهدى امت نمىباشد و اکنون هم هنگام ظهور او نیست و اگر نظر تو باینست که ویرا امر بخروج کنى تا امر بمعروف و نهى از منکر نماید ما هیچ گاه ترا که پیرمرد ما هستى از دست نمیدهیم که با پسر جوانت بیعت کنیم.
عبد اللَّه خشمناک شده و . الخ/
این وجه اخیر را میتوان به نحو دیگری تقریر کرد :
ما میتوانیم به ادله امر به معروف و نهی از منکر تمسک کنیم به این بیان که قیام در مقابل منکر و نفی و از بین بردن ان امری است که قویا مورد تاکید شارع مقدس است و وقتی این مهم جز با قیام در برابر کفر ممکن نیست لذا لازم است به این طریق این فریضه الهی را انجام داد.
ممکن است کسی بگوید روایات قیام در مقابل طاغوت ورود دارد بر ادله امر به معروف زیرا این روایات میگویند گمان نکنید که قیام امری خوب و معرف است بلکه قیام ف خود منکر هست و نباید انرا انجام داد. و لکن این سخن صحیح نیست زیرا : اولا لازم میاید که ادله بسیار قوی وجوب نهی از منکر لغو شود زیرا در مقابل بسیاری از منکرات دیگر لازم نیست برخوردی صورت بگیرد. مخصوصا اگر فساد و منکر به صورت سیستمی در بیاید که سرتاسر جامعه را فرا بگیرد. یعنی عرف جامعه پر از منکر شود و معروف ها تبدیل به منکر شوند و منکر ها معروف شوند انوقت ادله ی نهی از منکر هم به هیچ دردی نخورد. زیرا در مقابل هیچ منکری مگر مواردی معدود ف نمیتوان عکس العملی نشان داد.
فرض کنید در جامعه ای رفتن به مساجد و اقامه ی جماعت ممنوع ( کما که در برخی کشورهای عربی در همین زمان ما چنین بود ) داشتن حجاب در ادارات و مدارس ممنوع ، معامله ربوی و شراب خواری و زنا مرسوم و معروف در کل جامعه شود به این معنی که ساختار حکومت جوری فرهنگ سازی کند که هر کسی اهل شراب و زنا نباشد حتما دارای نقصی هست و امل و عقب افتاده محسوب میشود. مقابله با این منکرات هم جز از راه سیستمی و مقابله با سیستم غلط حکومت ممکن نیست ، به عبارت دیگر تنها راه مقابله با این منکرات مقابله با سیستم حاکم است ، ان وقت اگر بپذیریم که قیام در عصر غیبت منکر است چه موضوعی برای نهی از منکر خواهد ماند ؟ طبیعتا جز موارد نادر موضوع دیگری نخواهید یافت.
وانگهی دلالت ادله نهی از قیام با توجه به انچه ذکر شد مجمل است و این خطابات مجمل نمیتواند بر ادله واضح و قوی نهی از منکر ورود پیدا کند . به جهت ضعف ظهوری که دارند.
خوب است به جلد 16 کتاب وسایل ( ال البیت ) ابواب امر به معروف مراجعه شود.
کتابنامه :
1 - کلینى، ابو جعفر، محمد بن یعقوب، الکافی (ط - الإسلامیة)، 8 جلد، دار الکتب الإسلامیة، تهران - ایران، چهارم، 1407 ه ق
2- مفید، محمد بن محمد - ساعدى خراسانى، محمد باقر، الإرشاد للمفید / ترجمه ساعدى، 1جلد، اسلامیه - تهران، چاپ: اول، 1380 ش.
3- مفید، محمد بن محمد، الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، 2جلد، کنگره شیخ مفید - قم، چاپ: اول، 1413 ق.