بحر الفقاهه

کنکاشی در فقه اسلامی review on Jurisprudence

بحر الفقاهه

کنکاشی در فقه اسلامی review on Jurisprudence

مبانیدر علت مجرور بودن اسم بدون وجود حرف جر و مضاف

گاه در کلام عرب بدون اینکه حرف جری در کار باشد اسم ما بعد مجرور است و هیچ کلمه ای هم که شانیت مضاف واقع شدن هم داشته باشد وجود ندارد و در تمام این موارد اسم مجرور ، مقرون به حرف عطف مثل : بل ، فاء ، واو میباشد. در این حال احتمالاتی متصور است :

الف : حرف جری متصور است.

ب : مضاف محذوف است.

ج : عطف بر مجرور سابق است.

احتمال سوم از لحاظ قواعد بهتر است  ولی در این احتمال در بسیاری از امثله راه ندارد.

احتمال دوم هم نسبت به احتمال اول ضعیف است زیرا ما تاکنون حذف مضاف نداشتیم و یا خیلی کم است.

پس بهترین احتمال همان احتمال اول است، حال چه حرفی باید در تقدیر باشد ؟ تنها راه ، استفاده از سیاق کلام است.

استعمال حروف جاره به جای یکدیگر

 هر گاه حرف جری به معنای حرف جر دیگر استعمال شود : مثلا " علی " که برای استعلا است به معنای مجاوزه استعمال شود ( اذا رضیت علیّ ) : در این صورت سه مبنی وجود دارد :

الف : برخی گویند این حرف جر در مثل اذا رضیت علیّ ، وضع شده برای مجاوزه.

ب : حرف جر برای یک معنی وضع شده مثلا " باء " برای الصاق و " علی " برای استعلا و .... و لکن اکنون استعمال در غیر ما وضع له شده  که میشود مجاز. قرینه مجاز هم فعل یا شبه فعل ( متعلـَق ) است.

ج : در این صورت  نه استعمال حقیقی است و نه مجازی بلکه مثلا  حرف " علی " در مثال ما  ، نایب از " عن " میباشد کما اینکه در مفعول مطلق  و در مثال سقیا نایب از سقاک الله  است نه اینکه سقیا استعمال در سقاک الله شده باشد و این مبنی برای کوفییون و سیوطی است.

ایا عالمون جمع عالم است ؟

گفته شده که عالـَمون جمع عالـَم است و لکن سیوطی در شرح اشعار ابن مالک گوید : این قول رد شده زیرا عالمون فقط بر عقلا دلالت دارد اما عالم بر غیر عقلا نیز دلالت دارد چون عالم اسم است  برای غیر خدا و ما سوی الله در حالی که جمع باید از معنای مفرد بیشتر باشد.

ن ک به : ابتدای کتاب سیوطی " النهجة المرضیه".

المحکم فی التوسل بال محمد صلی الله علیه و اله

مخاطب این نوشته علمای وهابیت ، و جماعتی از شیعه است که ناخواسته  گاه تحت تاثیر افکار وهابیت واقع میشوند ، در این نوشته از روایات شیعی و سنی و نیز با استفاده از قرآن که مشترک بین دو گروه است و عقل و اجماع استفاده شده است. و لله الحمد .


بسم الله الرحمن الرحیم

و الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و اله الطاهرین و اللعن علی اعدائهم

این مختصر نگاهی به برخی ادله ی توسل است و نیز شفاعت که با توسل به ذوات مقدسه و وجود سایر شرایط ایجاد میشود.

ما بر اصل مشروعیت توسل و شفاعت به ادله ی اربعه یعنی قرآن ، سنت ، عقل و اجماع تمسک میکنیم همچنین با همین ادله ی چهار گانه مشروعیت توسل و شفاعت اولیای الهی را ثابت خواهیم کرد ، همچنین با همین ادله چهارگانه ثابت میکنیم که طلب حاجت از اولیای الهی قطعا بدون اشکال است .  ادامه مطلب ...

مقدار ایة الکرسی

آیه الکرسی یک آیه بیشتر نیست و آن آیه 255 سوره مبارکه بقره است ؛ ابتدای آن " الله لا اله الا هو الحی القیوم" و انتهای آن : و هو العلی العیم " میباشد ؛

بنابراین عبارت " لا اکراه فی الدین " و ما بعد آن جزء آیه الکرسی نیست.

اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِی

یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ ما بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لا یُحِیطُونَ بِشَیْ‏ءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِما شاءَ وَسِعَ

کُرْسِیُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ لا یَؤُدُهُ حِفْظُهُما وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ (255)

دلیل بر این مطلب :

  ادامه مطلب ...

تحصیل فلسفه از دیدگاه ایت الله بهجت ره و محقق اصفهانی ره

مساله خواندن فلسفه از مسائل مورد اختلاف بین طلاب است که از قدیم گاه منشا اختلافاتی هم در حوزه های علمیه بوده است ، از طرفی هم هیچ کس قبل از احاطه و سلطه ی کامل بر این علم نمیتواند در مورد آن به طور دقیق و کامل اظهار نظر کند که این مساله از مصادیق : " خفته را خفته کی کند بیدار " خواهد بود.

مدتی قبل کلامی از مرحوم ایت الله العظمی بهجت ره در مورد خواندن فلسفه دیدم که نقل آن میتواند راهگشای طلاب علوم دینی باشد :

  ادامه مطلب ...

روایتی که ممکن است درباره انقلاب اسلامی باشد

حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِیدٍ قَالَ حَدَّثَنِی عَلِیُّ بْنُ الْحَسَنِ عَنْ أَخِیهِ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ‏ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عُمَرَ الْحَلَبِیِّ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ مُوسَى عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ یَحْیَى بْنِ سَامٍ عَنْ أَبِی خَالِدٍ الْکَابُلِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع أَنَّهُ قَالَ:

کَأَنِّی بِقَوْمٍ قَدْ خَرَجُوا بِالْمَشْرِقِ یَطْلُبُونَ الْحَقَّ فَلَا یُعْطَوْنَهُ ثُمَّ یَطْلُبُونَهُ فَلَا یُعْطَوْنَهُ فَإِذَا رَأَوْا ذَلِکَ وَضَعُوا سُیُوفَهُمْ عَلَى عَوَاتِقِهِمْ فَیُعْطَوْنَ مَا سَأَلُوهُ فَلَا یَقْبَلُونَهُ حَتَّى یَقُومُوا وَ لَا یَدْفَعُونَهَا إِلَّا إِلَى صَاحِبِکُمْ قَتْلَاهُمْ‏ شُهَدَاءُ أَمَا إِنِّی لَوْ أَدْرَکْتُ ذَلِکَ لَاسْتَبْقَیْتُ نَفْسِی لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ.[1]

امام باقر علیه السلام : گویا قومی را میبینم که در مشرق قیام میکنند و حق را طلب میکنند؛ پس حق به آنها داده نمیشود ؛ بار دیگر حق خواستار حق میشوند ولی باز هم از حق منع میشوند ؛ زمانی که چنین میشود ؛ شمشیرهایشان را بیرون میکشند و در نتیجه حق خود را میگیرند ... .

و این پرچم را جز به حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه تسلیم نمیکنند ( پرچم را به ایشان تحویل میدهند) ؛ کشته های اینها شهید هستند ؛ همانا اگر من آن زمان را درک کنم ؛ جان خودم را برای صاحب این امر (  و درک زمان ظهور ) حفظ میکنم.

  ادامه مطلب ...

یادی از ایت الله سید عبد الله جعفری ره

شاید سال 87 بود که به محضر بزرگواری در تهران رسیدم و از ایشان خواستم تا کسی را به عنوان استاد علم زندگی یدر قم به ما معرفی کنند.

 ان عالم بزرگوار فرمودند : " در قم بزرگی هست بنام آیت الله سید عبد الله جعفری ، به خدمت ایشان بروید "

بار اول که بود که نام شرفشان به گوشم میخورد ، از هر کسی سواغشان میگرفتم چندان نمیشناختند ، تا اینکه بعد از مدتی پرس و جو مرا به موسسه یا مدرسه ای ارجاع دادند و گفتند که در انجا شخصی بنام آقای قدوسی ( فرزند یا نوه ی شهید قدوسی و از اقوام علامه طباطبایی ) هست که مسئول امور زندگی آیت الله جعفری میباشد.  ادامه مطلب ...