فقها – رضوان الله علیهم – مقدار دیه را چه در قتل عمد و چه در قتل شبه عمد و خطا صد شتر میدانند و لکن سوال این است که صد شتری که به عنوان دیه ی قتل شبه عمد پرداخت میشود از لحاظ سن و نوع چه تفاوتی با صد شتری که در قتل خطا و عمد پرداخت میشود دارد؟
همچنین امروز که شتر مالیتش به نسبت زمان سابق کمتر شده در فرض تغلیظ دیه چه باید کرد؟
مقاله ی ذیل در مقام بیان راهکار حقوقی مساله است.
بسم الله الرحمن الرحیم
و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین و اللعن علی اعدائهم اجمعین
بررسی مساله 207 مبانی تکملة المنهاج / مهلت پرداخت دیه در قتل شبه عمد
بحث در این است که دیه ی قبل شبه عمد در چه مدت زمانی قابل استیفا است؟ (یک ؛ دو یا سه سال ؟یا قول به تفصیل؟ )در مساله سه نظر است و ما ابتداءا کلمات فقها – رضوان الله علیهم – را مطرح کرده و سپس به نقد و بررسی آنها مینشینیم.
سه نکته ی پراکنده درباره نوروز :
نکته اول : دو روایت که لفظ نوروز در انها امده است :
4073- و هدیّهاى براى امیر المؤمنین علیه السّلام آوردند در روز نوروز، فرمود: این چیست؟ عرض کردند: یا امیر المؤمنین امروز نوروز است، فرمود: هر روز را براى ما نوروز بسازید.
4074- و روایت کردهاند که آن حضرت علیه السّلام فرمود: نوروز ما هر روز است.[1]
نکته دوم :
سوال و جوابی از علامه مجلسی ره در مورد وجوب خرید لباس شب عید توسط مرد برای همسرش:
مسألۀ 139-: اگر کسى که از ارباب استحقاق است آن قدرى که در کتابها مضبوط است در نفقۀ واجب النفقه گاه باشد زیاده بگیرند، مثلا هر عید و نوروز رخت تازه مىخواهند، و اکثر آن است که صرفه کنند و ذخیره شود، بیان فرمایند که چه صورت دارد؟ باید دیگر نداد تا کهنه شود یا هر عید و نوروز مىتوان داد؟
جواب: باز به عرف و اقارب بلد بر مىگردد.[2]
نکته ی سوم :
از لحاظ لغت : نیروز معرب نوروز است و تاج العروس گوید :
لیس فی کلام العربِ بناءٌ على فُوعُولٍ حَتّى أَنهم قالوا فی إِعراب نَوْرُوز نَیْرُوز فِراراً من الواوِ[3]
خلاصه ای از مطلب : روایت معلی در اثبات نوروز را میتوان تقویت کرد کما که آیت الله خویی ره طریق شیخ طوسی ره به وی را صحیح میداند و بنابراین نوروز قطعا ریشه اسلامی دارد. ولی اگر نتوان روایت معلی را ثابت کرد ... .
................................
بسم الله الرحمن الرحیم
در این نوشته از چهار مساله بحث میشود :
1- آیا روایات اسلامی نوروز را به عنوان یک عید شیعی و اسلامی تایید میکند یا خیر؟
2- آیا از روایات میتوان استحباب اعمال وارد شده در نوروز – نظیر غسل و روزه – را استفاده کرد؟
3- بر فرض که روایات دال بر فضیلت نوروز صحیح باشد مراد از" نوروز " که درروایا امده است چه زمانی میباشد؟ اول فروردین یا ...؟
4- اعمال وارد شده در نوروز چیست و نحوه ی عمل به آنها چگونه است؟
ادامه مطلب ...
ظاهرا قاعده ی " حقوق المسلمین لا تبطل " از قواعد مسلم نزد فقها است ولی تاکنون ندیده ام در کتابهای قواعد الفقهیه فصل مجزایی تحت عنوان " حقوق المسلمین لا تبطل " از این قاعده بحث کرده باشند. لا اقل میتوان گفت : در غالب کتب قواعد فقهی چنین فصلی وجود ندارد.
اما آنچه میتوان به عنوان مدرک این قاعده ذکر کرد روایتی است که در کتاب النکاح وسایل ذکر شده است که تبرکا و تیمنا همه آنرا ذکر میکنیم :
وسائل الشیعة؛ ج20، ص: 278 :شماره مسلسل حدیث25626- حدیث 9- وَ عَنْهُ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِی أَیُّوبَ الْخَرَّازِ عَنْ بُرَیْدٍ «4» الْکُنَاسِیِّ قَالَ:
قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ ع مَتَى یَجُوزُ لِلْأَبِ- أَنْ یُزَوِّجَ ابْنَتَهُ وَ لَا یَسْتَأْمِرَهَا قَالَ-
بسم الله الرحمن الرحیم
در این نوشته ازچهار مساله بحث میشود :
اول : مهلت پرداخت دیه ی عمد از سوی جانی چقدر است؟
دوم : مبدء شروع سال در پرداخت دیه از سوی جانی چه زمانی است؟ ( بنابراین که بگوییم جانی تا یکسال مهلت پرداخت دارد)
سوم : آیا ولی دم ولایت در قسط بندی پرداخت دیه دارد یا خیر؟ مثلا بگوید هر ماه فلان مقدار پرداخت کن تا سر یکسال تمام مقدار دیه پرداخت شده باشد.
چهارم : بر فرض که ولی دم ولایت در تقسیط دیه در طول سال داشته باشد به چه معیار و ملاکی میتواند تقسیط کند؟
ظهور خطابات شرعی شدیدا تحت تاثیر نکاتی است که در ذهن عرف مردم زمان شارع بوده است و از آن نکات به قرینه ی حالیه متصله تعبیر میکنند. مثلا : در روایت آمده : " لا اجیز فی الهلال الا رجلین عدلین " ، حال اگر مردی عادل بود ولی کثرت خطا داشت و اصطلاحا ضابط نبود ، ارتکاز عقلایی و فهم عرف از این خطاب شرعی این است که : باید " عدلین ضابطین " باشند، با این که کلمه ضابط در روایت نیامده ولی مردم وقتی این خطاب شرعی و این حدیث شریف را شنیده اند ، آنرا منصرف به "عدلین ضابطین" دانسته اند و صرف عدالت را کافی نمیدانند.
آنچه گفته شد تقریبا مورد اتفاق همه ی فقها مخصوصا فقهای معاصر است و شک و شبهه ای هم در آن نیست و لکن آنچه اخیرا توسط برخی نویسندگان به اشتباه مطرح شده این است که :
ممکن است گفته شود : همان طور که ارتکازات عقلایی در زمان صدور خطابات شرعی به منزله قرینه ی متصله است ، ارتکازات عقلایی مستحدثه ( یعنی ارتکازات عقلایی که در زمان صدور خطاب نبوده ولی در زمان ما به وجود امده ) در زمان ما هم به منزله ی قرینه قرینه متصله است و مانع ظهور خطابات شرعی میشود بقاءً و به عبارت دیگر اطلاق زمانی خطاب را مقید میکند.
به عنوان مثال : در جنگ ِ مشروع ، گرفتن برده و عبد از دید مردم ان زمان قبحی نداشت و شارع مقدس هم انرا امضاء کرد که شما در جنگ مشروع میتوانید کسانی را که به عنوان اسیر گرفته اید به عنوان برده بفروشید، خطاب شارع مقدس هم از حیث زمان اطلاق دارد یعنی خواه این برده گرفتن در زمان فعلی باشد یا هزار سال آینده فرقی ندارد ، هر زمان که جنگ مشروعی باشد میتوانید اسرای آنها را به عنوان برده در اختیار بگیرید،و لکن این نویسندگان گفته اند که : این
خطاب شرعی ( جواز گرفتن برده ) مقید به یک قید ارتکازی است ، یعنی تا زمانی این حکم ، مورد امضای شارع است که ارتکاز عقلا آنرا قبیح ندانند ولی اگر زمانی پیش آمد که ارتکاز عقلا بر خلاف حکم شرعی بود ، این ارتکاز عقلایی به منزله ی قید آن حکم شرعی است ، و کانّه
خطاب شارع چنین بوده که : ایها الناس گرفتن برده در جنگ مشروع ، تا زمانی مورد رضای ماست که مخالف ارتکاز عقلایی نباشد ولی اگر زمانی ارتکاز عقلایی بر خلاف حکم ما شد ، این ارتکاز به منزله قید حکم ماست و این حکم ما از بین میرود.
مثالهای دیگری که برای این بحث میتوان زد عبارتند از :
_ قتل مرتد : که چه بسا ارتکاز عقلایی امروز ما انرا نپسندد.
_شهادت زن در غیر اموال : زیرا شهادت زن در غیر اموال صحیح نیست و شهادت او در مورد اموال هم چهار شاهد زن به جای دو شاهد مرد است و لکن ممکن است بگوییم ارتکاز عقلایی امروز این مطلب را قبول نمیکند و فرقی بین شهادت مرد و زن نمی بیند.
_دیه ای که بر عهده ی عاقله می آید.( که ارتکاز عقلایی امروز انرا نمیپسندد.
_جواز گرفتن چهار همسر دائم : که ارتکاز عقلایی ممکن است بر خلافش باشد.
بسم الله الرحمن الرحیم
و الحمد لله رب العالمین و صل الله علی محمد و آله الطاهرین و اللعن علی اعدائهم اجمعین
بحث در بررسی مقدار دیه است، بسیاری از فقهاء در پرداخت دیه ،جانی را مخیر بین اصناف سته :::: صد شتر ، دویست ،گاو، هزار گوسفند ، هزار دینار، ده هزار درهم ، یا دویست حلّه میدانند، حال سوال این است که هر یک از این اصناف اصلی براسه هستند یا همه ی اینها بدل از شتر میباشند و قیمت انها نباید از صد شتر کمتر باشد؟ برای تبیین مساله طبق روش فقها ابتدا نگاهی به کلمات اصحاب می اندازیم :