علم درایه :
در اصطلاح، درایه علمی است که از سند حدیث و متن آن و چگونگی فراگرفتن و اداب نقل حدیث گفتوگو میکند.
منظور از بررسی سند هم بررسی به صورت کلی هست نه تک تک افراد موجود در سند.
شهید ثانی علم درایه را چنین معنا کرده :
العلم الذی یبحث فیه عن متن الحدیث و سنده و طرقه من صحیحها و سقیمها و علیلها و ما یحتاج الیه لیعرف المقبول منه من المردود.
ایت الله سبحانی نیز انرا به این نحو معنی کرده : العلم الباحث عن الحالات العارضة علی الحدیث من جانب السند او المتن.
مثلا اینکه حدیث صحیح است یا موثق است و یا ضعیف
و یا مثل اینکه حدیث نص هست و یا ظاهر است و یا مضطرب است و یا مجمل است و ... مربوط به علم درایه است.
بنابراین موضوع علم درایه ، " حدیث " است .
علم رجال :
ادامه مطلب ...
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها و السر المستودع فیها بععد ما احاط به علمک
مردی به امام صادق(علیهالسلام) عرض کرد: فرزندی دارم که دوست دارد مسائل حلال و حرام را از شما بپرسد و از مطالبی که اهمیت ندارد و به دردش نمیخورد، پرسش نمیکند. حضرت صادق(علیهالسلام) فرمودند: «آیا بهتر از حلال و حرام سؤالی هست که مردم بپرسند؟
نام و نام خانوادگی: نام مصحح :
1 . ماالفرق بین الدین و القرض ؟
2 . ما الفرق بین البیع و القرض ؟
ادامه مطلب ...
استاد آیت الله جوادی آملی در خاطراتی که از مرحوم آیت الله طباطبایی نقل کرده درباره شیوه تدریس ایشان می نویسد:
«مرحوم آقای طباطبایی سعی می کرد که فکر فکری منطقی باشد. ایشان ممکن بود احیاناً شعری بگویند یا در جلسات خصوصی پیش از درس یا پس از آن شعری بخوانند ولی در وسط درس اگر سخن از مطلبی می شد یا شعر نمی خواندند یا سعی می کردند که شعر خوانده شده را نیمه تمام بگذارند. ایشان می فرمودند: با روشی که بعضی داشتند و کم کم شعر به وسط درس آمده است، آن چنان این مهمان ناخوانده جای درس را گرفته که همه براهین را کنار زده است. ازاین رو، مرحوم علامه اصرار داشتند که در درس یا نوشته و گفتارشان شعر نخوانند. نیز می فرمودند: گرچه «ان من الشعر لحکمه» «برخی از شعرها حکمت و برهان است» ولی بسیاری از اشعار گاه به صورت خطابه است و آهنگ و وزن خوب انسان را مسحور می کند.»
(مهر استاد سیره علمی و عملی استاد جوادی آملی نشر اسرا قم 1381 ص 123)
مرحوم مجلسی میفرماید که: در أوائل سنّ خود مایل بودم که نماز شب بخوانم، لکن قضاء بر ذمّه من بود، به واسطه آن احتیاط میکردم. خدمت شیخ بهائی رحمه الله عرض نمودم، فرمودند: وقت سحر نماز قضاء بخوان سیزده رکعت. لکن در نفسم چیزی بود که نافله خصوصیّت دارد. فریضه چیز دیگری است. شبی از شبها بالای سطح خانه خود بین نوم و یقظه بودم، حضرت قبلة الْبَرِیّة امام المسلمین حجّة الله علی العالمین عجّل اللهُ فَرَجَه و سَهّلَ مَخْرَجَه را دیدم در بازار خربزه فروشان اصفهان در جنب مسجد جامع. با کمال شوق و شعف خدمت سراسر شرافت آن بزرگوارعالیمقدار ـ علیه الصّلوة و السّلام ـ رسیدم، و از مسائلی سؤال نمودم که از جمله آن مسائل خواندن نماز شب بود که سؤال نمودم فرمودند: بخوان! بعد عرض نمودم: یابن رسول الله صلی الله علیه وآله همیشه دستم به شما نمیرسد! کتابی به من بدهید که بر آن عمل نمایم! فرمودند: برو از آقا محمّد تَاجَا کتاب بگیر! گویا من میشناختم او را. رفتم و کتاب را از او گرفتم، و مشغول به خواندن آن بودم و میگریستم. یک دفعه از خواب بیدار شدم، دیدم در بالای سطح خانه خود هستم. کمال حُزن و غُصّه بر من روی داد.
ادامه مطلب ...شیعه در اصطلاح دارای معانی مختلفی است و بسیاری از محققین به این نکته در اثار خود توجه نکرده اند و لذا دچار شبهه شده اند.
از مهمترین معانی شیعه میتوان به موارد زیر اشاره کرد :
1 . شیعه به معنای کسی که خلیفه بلافصل بعد از پیامبر صلی الله علیه و اله را بالنص ، حضرت علی علیه السلام میداند.
به عنوان مثال اگر در تاریخ میخوانیم که شافعی (امام شافعیه از فرق اهل سنت) و یا " ابن عبد ربّه اندلسی " (متوفای 328 ق) صاحب کتاب عقد الفرید متهم به شیعی گری بوده معنایش این نیست که انها علی علیه السلام را خلیفه بلافصل پیامبر صلی الله علیه و اله میدانسته اند ، بلکه به معنای این است که انها دوستدار و محب علی علیه السلام بوده اند و یا او را از سایر خلفا برتر میدانسته اند و الا مسلم است که انها سنی مذهب بوده و به خلافت اولی و دومی و سمی هم معتقد بوده اند.
و یا اگر میخوانیم که شیعیان کوفه به امام حسین علیه السلام نامه نوشتند مراد شیعه به معنای اول نیست.
به کتاب رسول جعفریان : تاریخ تشیع در ایران ، مراجعه شود.
مسعدة بن صدقه از راویان کثیر الروایه است. بعضا روایات او نیز از روایات مهم است. اما توثیق او محل بحث است. در بحث اینکه در شبهات موضوعیه نیاز به بینه داریم یا خیر ، مدرک روایت اوست که اگر کسی در توثیق او شبهه نکند میتواند بگوید که در شبهه موضوعیه نیاز به بینه داریم.
تهذیب الأحکام؛ ج7، ص: 226
. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ کُلُّ شَیْءٍ هُوَ لَکَ حَلَالٌ حَتَّى تَعْلَمَ أَنَّهُ حَرَامٌ بِعَیْنِهِ فَتَدَعَهُ مِنْ قِبَلِ نَفْسِکَ وَ ذَلِکَ مِثْلُ الثَّوْبِ یَکُونُ عَلَیْکَ قَدِ اشْتَرَیْتَهُ وَ هُوَ سَرِقَةٌ أَوِ الْمَمْلُوکِ عِنْدَکَ وَ لَعَلَّهُ حُرٌّ قَدْ بَاعَ نَفْسَهُ أَوْ خُدِعَ فَبِیعَ أَوْ قُهِرَ أَوِ امْرَأَةٍ تَحْتَکَ وَ هِیَ أُخْتُکَ أَوْ رَضِیعَتُکَ وَ الْأَشْیَاءُ کُلُّهَا عَلَى هَذَا حَتَّى یَسْتَبِینَ لَکَ غَیْرُ ذَلِکَ أَوْ تَقُومَ بِهِ الْبَیِّنَةُ
روایت موثقه : عَنْ عَلِیٍّ ع قَالَ:
یَجِبُ عَلَى الْإِمَامِ أَنْ یَحْبِسَ الْفُسَّاقَ مِنَ الْعُلَمَاءِ- وَ الْجُهَّالَ مِنَ الْأَطِبَّاءِ- وَ الْمَفَالِیسَ مِنَ الْأَکْرِیَاءِ ( به معنی مستاجر . کرایه کننده )
وسائل الشیعة؛ ج27، ص: 301
و لکن در الجامع للشرائع؛ ص: 568 روایت به این صورت نقل شده که ظاهرا قسمت حراسة تا اخر جزو حدیث نیست و نیز اصل حدیث هم نقل به معنی شده.
و کان أمیر المؤمنین علیه السلام یحبس جهال الأطباء، و مفالیس الأکریاء و فساق العلماء، حراسة منه للادیان، و الأبدان، و الأموال.
از این روایت نیز استفاده میشود که تعبیر علماء اختصاص به علمای دین دارد و به طبیب عالم نمیگفتند.
اگر شک کنیم که لفظی از الفاظ مذکور در لسان شارع ، حقیقت شرعیه است یا همان معنای عرفی ان مراد است سه مبنا در مقام است :
الف : معنا مجمل میشود. ب : بر معنای عرفی حمل میشود ج : اگر قرینه ای در کلام باشد ولو که ان قرینه باعث ظهور نیست ،کلام مجمل میشود اما اگر فقط بخاطر صرف احتمال عقلی احتمال میدهیم که که شاید در مقام اصطلاح خاصی مد نظر باشد به ان اعتنا نمیکنیم و همان معنای عرفی را مد نظر قرار میدهیم.