یکی از بهترین منابع برای اطلاع از اجماعات قدما کتاب " التنقیح الرائع " فاضل مقداد ره است ، نام کامل کتاب : التنقیح الرائع لمختصر الشرایع است و نام کامل نویسنده : حلی ، مقداد بن عبد الله سیوری ( متوفی 826 ه ق ) است . این کتاب در چهار جلد به چاپ رسیده.
کتاب التنقیح الرائع در زمان خود از نظر استقراء تام کلمات فقهای بزرگی هم چون سید مرتضی (م ۴۳۶ ق)، شیخ مفید (م ۴۱۳ ق)، شیخ طوسی (م ۴۶۰ ق)، ابن ادریس (م ۵۹۸ ق)، علامه حلی (۷۲۶ ق)، شهید اول (م ۷۸۶ ق)، و حتی نظریات محقق حلی (م ۶۷۶ ق)، در الشرایع و سایر کتابهای وی، کم نظیر است. احاطه مؤلف به تمام آثار شیخ طوسی، علامه حلی و شهید اول این کتاب را دارای ارزشی وافر کرده است.
اطلاق همیشه باعث توسعه نیست بلکه گاهی مطلق بودن لفظی سبب تضییق ان میشود. اگر بگوییم : الماء طاهر این ماء اطلاق دارد و شامل هر نوع ماءی میشود. قلیل یا کر ، مضاف یا مطلق . این مثال برای توسعه .
اما گاه اطلاق سبب تضییق میشود. مثلا اگر بگویند امام جاء : مطلق بودن لفظ امام سبب میشود که این لفظ امام مثلا منصرف به امام خمینی شود و مطلق بودنش باعث تضییق ان میشود اما اگر به نحو مقید بگویند امام معصوم جاء ، در این صورت ولو که لفظ مقید است اما شمول ان از معنای مطلق بیشتر است.
و هذا مما استفاد من محضر شیخنا الاستاذ الشهیدی مد ظله.
در هنگام تلخیص فصل هشتم از منهج اول از مرحله اول کتاب اسفار ( از کتاب رحیق مختوم ) به نکته ای اصولی برخورد کردم.
مساوقت وجود با شیئیت از مباحث اولیه فلسفه است زیرا موضوع این مساله با موضوع فلسفه مساوی است و از مسائل تقسیمی فلسفه شمرده نمیشود و نظیر مساله اصالت الوجود است.
مساوقت دقیق تر از لفظ مساوات است مساوات در جایی است که دو لفظ یا دو مفهوم دارای مصداق یا مصادیق همسان باشند خواه حیثیت صدق ان دو یکی باشد یا خیر. مانند انسان و ناطق که از لحاظ مصداق مساوی اند اما حیثیت صدق انسان مرکب ازدو جزء : حیوانیت و ناطقیت است اما ناطقیت دارای این دو جزء نیست اما در عین حال از لحاظ مصداق مساوی اند. ادامه مطلب ...
از فاضل ارجمند : سید حسین منافی
یکی از بحث هایی که برخی از فقهاء در آن اشتباه کرده اند، تفاوت بین تخصیص زدن علّت و مفهوم علّت است.
چند روز قبل در کلاس فقه بحث بر سر مساله اصولی وضع شد. نظریه : وضع الفاظ برای ارواح معانی را نقل کردم و از عجایب این بود که این نظریه مشهور را کسی نشنیده بود.
امروز لینکی از این بحث زیبا پیدا کردم که تقدیم میکنم.اینجاو اینجا
ّ جهة البحث عن کون الأصل فی الأشیاء الحظر أو الإباحة تغایر جهة البحث عن أصالة البراءة و الاشتغال من وجهین:
أحدهما: انّ البحث عن الحظر و الإباحة ناظر إلى حکم الأشیاء من حیث عناوینها الأوّلیة بحسب ما یستفاد من الأدلة الاجتهادیة، و البحث عن البراءة و الاشتغال ناظر إلى حکم الشک فی الأحکام الواقعیة المترتبة على الأشیاء بعناوینها الأوّلیة، فللقائل بالإباحة فی تلک المسألة أن یختار الاشتغال فی هذه المسألة و بالعکس.
ثانیهما: أنّ البحث عن الحظر و الإباحة راجع إلى جواز الانتفاع بالأعیان الخارجیة من حیث کونه تصرفا فی ملک اللّه تعالى و سلطانه، و البحث عن البراءة و الاشتغال راجع إلى المنع و الترخیص فی فعل المکلف من حیث إنّه فعله و إن لم یکن له تعلق بالأعیان الخارجیة کالتغنّی، فتأمّل.
و قد یقال: إنّ البحث عن مسألة الحظر و الإباحة ناظر إلى حکم الأشیاء قبل ورود البیان من الشارع، و البحث عن البراءة و الاشتغال بعد ورود البیان. و هذا بظاهره فاسد إن أرید من القبلیة و البعدیة الزمانیة، إلّا أن یکون المراد أنّ البحث عن مسألة الحظر و الإباحة إنّما هو بلحاظ ما یستقل به العقل مع قطع النّظر عن ورود البیان من الشارع فی حکم الأشیاء، و البحث عن البراءة و الاشتغال إنّما یکون بعد لحاظ ما ورد من الشارع فی حکم الأشیاء، و على کل تقدیر: لا تلازم بین المسألتین فضلا عن عینیة إحداهما للأخرى.
فواید الاصول ج3 ص 329
در کتب فقهی و اصولی عبارتی هست بدین صورت که : " تفصیل قاطع شرکت است."
مراد از این تعبیر این است که اگر شارع در موضوعی یا مساله ای تفصیلی را بیان کرد معلوم میشو که این دو موضوع حکمشان یکی نیست زیرا در غیر این صورت تفصیل دادن امری لغو و بیهوده است.
مثلا اگر فرمود : شراب دو قسم است شراب سرخ و شراب شفاف ، باید حکم این دو شراب با هم فرق کند و الا اگر حکم هر دو یکی باشد چه ضرورتی دارد که شارع مقدس موضوعات را از هم جدا کند ؟ اگر حکم هر دو حلیت است بگوید شراب حلال است و اگر حرمت است بگوید شراب حرام است و وجهی ندارد که بخواهد همه اقسام شراب را جداگانه نام برده و بعد هم در نهایت یک حکم برای همه صادر کند. به همین دلیل است که گفته اند تفصیل قاطع شرکت است.