بحر الفقاهه

کنکاشی در فقه اسلامی review on Jurisprudence

بحر الفقاهه

کنکاشی در فقه اسلامی review on Jurisprudence

ایت الله بهجت ره چگونه به مشهد مشرف میشدند؟

برایم سوال بود که ایت الله بهجت ره چگونه به مشهد مشرف میشدند؟ مخصوصا که ایشان اهل تهجد بودند و اتوبوسها معمولا بین راه توقف ندارند و ... . 

این سوال را از فرزند بزرگوار ایشان حجت الاسلام شیخ علی اقا بهجت پرسیدم.

مضمون جواب چنین است:

در گذشته ما با اتوبوس به مشهد مشرف میشدیم. تا اینکه یکبار که در همین گاراژ شمس العماره -- حدود سه راه بازار قم - در اتوبوس نشسته بودیم یکی از کسبه محترم بازار که بلور فروشی داشتند بنام اقای اسلامیان ما را دیدند و گفتند اقا را با اتوبوس کجا میبرید؟ ایشان تحمل چنین سفری با اتوبوس ندارند و من خودم ماشین دارم بیایید ایشان را  با ماشین من ببرید و ... 

(توضیح: قبلا مسافرت قم مشهد حدود 20 - 22 ساعت طول میکشید با اتوبوسهای قدیمی و جاده ناهموار و ایشان وقتی به مشهد میرسیدند تا مدتی بی حال در منزل میافتادند بطوری که تا حدود یک هفته با اینکه فاصله منزل  تا حرم هم زیاد نبود اما نمیتوانستند به حرف مشرف شوند.)

فرزند ایت الله بهجت میفرمود که بنده به اقای اسلامیان گفتم اولا من ایشان را جایی نمیبرم و این اقاست که ما را به مشهد میبرند. ثانیا ایشان دیگر سوار شده اند و دیگر به هیچ وجه پیاده نمیشوند. وانگهی اگر میخواهید ایشان با اتوبوس به مشهد نروند سال دیگر اقدام کنید... . 

تا اینکه سال بعد شد و  (مطالبی ذکر نمودند که لازم به ذکر نیست)

سال اینده اقا سفارش کردند که حالا که قرار است غیر اتوبوس به مشهد مشرف شویم  اولا پیکان قرص و محکمی باشد و ثانیا شب هم بین راه بماند. 

خلاصه اینکه ما سال بعد با پیکان به مشهد مشرف شدیم و  همان روز اول اقا به حرم مشرف شدند و بعد از زیارت هم نان خریده بودند و به منزل امدند (با اینکه  در بین راه  قم به مشهد هم هنگام  تجدید وضو  زمین خورده بودند و کمی پیشانی شان زخم بود اما توانسته بودند به حرم مشرف شوند.حالشان خوب بود). 

خلاصه اینکه ما به ایشان گفتیم  اینکه سالهای قبل اصرار داشتیم شما با اتوبوس مشرف نشوید بخاطر تجملات نبود بلکه بخاطر خودتان بود. شما سالهای قبل تا یک هفته مریض احوال بودید اما اینبار همان روز اول به حرم مشرف شدید. 

تذکر نویسنده: زهد و دوری از تجمل ایشان مانع از این بوده که با غیر اتوبوس مسافرت کنند و سختی راه  را به تن میخریدند. تا اینکه به اصرار دوستان و البته با توجه به شرایط جسمی حاضر میشوند که با خودرو سواری مشرف شوند. 

از سالهای بعد از این اتفاق - که به گمان بنده  ظاهرا قبل از انقلاب  یا اوایل بوده - ایشان با خودرو  به مشهد مشرف میشدند  و بین راه هم  گاه در مسافر خانه توقف میکردند و شب را در انجا سپری میکردند. 

فرزند ایشان میفرمودند که گاه از مسیر گنبد قابوس (نویسنده: ظاهرا گنبد کاووس منظورشان بود) عبور میکردیم و ایشان اصرار داشتند که مزار یحیی بن زید در حدود ده کیلومتری انجا را زیارت کنند. برخی میگویند مزار یحیی بن زید در انجا نیست اما ایشان معتقد بودند که مزار یحیی بن زید در انجاست. (یحیی بن زید فرزند بلافصل امام سجاد علیه السلام است که قیام کرده و به شهادت رسیدند)

میفرمودند که در مسیر مشهد (نویسنده: گویا برگشت از مشهد) و شاید گفتند که در حدود همان گنبد کاووس بودیم که رادیو اعلام کرد هواپیماهای عراقی به ایران حمله کرده اند. 


اب زمزم در نگاه ایت الله بهجت ره:

گویا ایشان بین روایات چنین جمع کرده بودند که اب زمزم و تربت برای شفا مناسب است اما اگر اب زمزم در دسترس نبود اب نیسان و باران و حتی اب معمولی  بر ان هفت مرتبه سوره حمد خوانده و صلواتی بفرستند  که چنین ابی همان زمزم خواهد بود و با تربت مخلوط کنند و صبح مقداری و شب هم مقداری به بیمار بدهند و لکن هنگام نوشاندن به بیمار بسم الله بگویند و به نیست همان شفای همان بیماری بدهند. مثلا اگر بیماری قلب است اب را به همان نیت به بیمار بدهند. البته صدقه به افراد متعدد هم از توصیه های دیگر ایشان است. 

رابطه ایت الله خویی و ایت الله بهجت ره از زبان فرزند ایت الله بهجت ره

عالم ربانی و فقیه اهل بیت مرحوم آیت‌الله العظمی حاج شیخ محمدتقی بهجت، در زمره شاگردان و ملازمان مرحوم آیت‌الله العظمی حاج سیدابوالقاسم خویی در دوران اقامت در نجف به‌شمار می‌آید.

ذهن و ضمیر آن بزرگ مشحون از خاطراتی شنیدنی از استاد بود که شمه‌ای از آن در گفت‌وشنودی که در پی می‌آید توسط فرزند ایشان، حجت‌الاسلام حاج شیخ علی بهجت بیان شده است.

* ابتدا شرحی کلی درباره نبوغ و جایگاه علمی مرحوم آیت‌الله العظمی خویی بفرمایید تا پس از آن وارد جزئیات بشویم.

مرحوم آیت‌الله العظمی خویی (رضوان‌الله تعالی علیه) در بین مراجع، از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بودند و در دورانی که وظایف سنگینی را به عهده داشتند، با نبوغ و مدیریت کم‌‌نظیرشان توانستند به درستی از عهده برآیند. دیگران هم تلاش کردند، اما به شایستگی ایشان از عهده برنیامدند. ایشان هنوز نوجوان بودند و سیزده چهارده سال بیشتر نداشتند که دروس حوزه را شروع کردند و به قدری استعداد داشتند که حدود بیست‌سالگی در درس خارج مرحوم شیخ‌الشریعه اصفهانی شرکت کردند. ایشان اساتید بزرگی داشتند از جمله مرحوم نائینی، آقا ضیا عراقی و شیخ محمدحسین اصفهانی. داخل پزانتز عرض کنم که مرحوم والد، هیچ وقت از ایشان به نام کمپانی یاد نمی‌کردند.

  ادامه مطلب ...

مشتاق زیارت امام عصر عج

 از محضر مرحوم حضرت آیت الله العظمی بهجت ره سوال شده :

این حقیر مشتاق زیارت امام عصر حضرت حجه بن الحسن العسکری عجل الله تعالی فرجه الشریف می باشم، از حضرت عالی تقاضا دارم که مرا دعا کنید که به این سعادت نائل شوم.

ایشان در جواب فرموده اند :

زیاد صلوات، اهدای وجود مقدسش نمائید، مقرون با دعای تعجیل فرجش؛ و زیاد به مسجد جمکران، مشرف شوید با ادای نمازهایش.    منبع++

فضیلت ترویج دین حتی برای اموات

استفتاء شماره 1410 از مجموعه استفتائات آیت الله بهجت ره جلد اول :

سوال : با فضیلت ترین عملی که میتوان برای میت انجام داد چیست؟

جواب : کاری در ترویج مذهب حق ، از قبیل نشر کتب و ... انجام دهد و ثواب آنرا به او هدیه کند.

...

( تذکر : البته این کار بعد از پرداخت بدهی ها و حقوق واجب شرعی که بر عهده میت است انجام شود )

سه دستور برای فرزنداوری و بچه دار شدن

این سه دستور روایی را دفتر ایت الله بهجت ره برای فرزند دار شدن میدادند و حقیر متن روایی انرا اینجا گذاشتم. 

13- [طب الایمه علیهم السلام‏] اَحْمَدُ بْنُ عِمْرَانَ بْنِ اَبِی لَیْلَی عَنِ ابْنِ اَبِی نَجْرَانَ عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ جَعْفَرٍ الْجَعْفَرِیِّ عَنْ اَبِی جَعْفَرٍ الْاَوَّلِ مُحَمَّدٍ الْبَاقِرِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ (علیه السّلام) اَنَّ رَجُلًا شَکَا اِلَیْهِ قِلَّهَ الْوَلَدِ وَ اَنَّهُ یَطْلُبُ الْوَلَدَ مِنَ الْاِمَاءِ وَ الْحَرَایِرِ فَلَا یُرْزَقُ لَهُ وَ هُوَ ابْنُ سِتِّینَ سَنَهً فَقَالَ (علیه السّلام) قُلْ ثَلَاثَهَ اَیَّامٍ فِی دُبُرِ صَلَوَاتِکَ الْمَکْتُوبَهِ صَلَاهِ الْعِشَاءِ الْآخِرَهِ وَ فِی دُبُرِ صَلَاهِ الْفَجْرِ سُبْحَانَ اللَّهِ سَبْعِینَ مَرَّهً وَ اَسْتَغْفِرُ اللَّهَ سَبْعِینَ مَرَّهً وَ تَخْتِمُهُ بِقَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ اِنَّهُ کانَ غَفَّاراً یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً وَ یُمْدِدْکُمْ بِاَمْوالٍ وَ بَنِینَ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ جَنَّاتٍ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ اَنْهاراً ثُمَّ وَاقِعْ امْرَاَتَکَ اللَّیْلَهَ الثَّالِثَهَ فَاِنَّکَ تُرْزَقُ بِاِذْنِ اللَّهِ ذَکَراً سَوِیّاً قَالَ فَفَعَلَ ذَلِکَ وَ لَمْ یَحُلِ الْحَوْلُ حَتَّی رُزِقَ قُرَّهَ عَیْنٍ (بحارالانوار، ج 101، ص 84)

 

وَ مِنْ کِتَابِ طِبِّ الْاَیِمَّهِ، عَنْ سُلَیْمَانَ الْخُوزِیِّ عَنْ شَیْخٍ مَدَایِنِیٍّ عَنْ زُرَارَهَ عَنْ اَبِی جَعْفَرٍ (علیه السّلام) قَالَ وَفَدْتُ اِلَی هِشَامِ بْنِ عَبْدِ الْمَلِکِ فَاَبْطَاَ عَلَیَّ الْاِذْنَ حَتَّی اغْتَمَمْتُ وَ کَانَ لَهُ حَاجِبٌ کَثِیرُ الدُّنْیَا لَا وَلَدَ لَهُ فَدَنَا اَبُو جَعْفَرٍ (علیه السّلام) فَقَالَ هَلْ لَکَ اَنْ تُوصِلَنِی اِلَی هِشَامٍ فَاُعَلِّمَکَ دُعَاءً یُولَدُ لَکَ وَلَدٌ فَقَالَ نَعَمْ وَ اَوْصَلَهُ اِلَی هِشَامٍ فَقَضَی حَوَایِجَهُ فَلَمَّا فَرَغَ فَقَالَ لَهُ الْحَاجِبُ جُعِلْتُ فِدَاکَ الدُّعَاءُ الَّذِی قُلْتَ لِی فَقَالَ نَعَمْ تَقُولُ فِی کُلِّ یَوْمٍ اِذَا اَصْبَحْتَ وَ اَمْسَیْتَ سُبْحَانَ اللَّهِ سَبْعِینَ مَرَّهً وَ تَسْتَغْفِرُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَشْرَ مَرَّاتٍ وَ تُسَبِّحُهُ تِسْعَ مَرَّاتٍ وَ تَخْتِمُ الْعَاشِرَهَ بِالِاسْتِغْفَارِ تَقُولُ اَسْتَغْفِرُ اللَّهُ اِنَّهُ کانَ غَفَّاراً یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً وَ یُمْدِدْکُمْ بِاَمْوالٍ وَ بَنِینَ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ جَنَّاتٍ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ اَنْهاراً فَقَالَهَا الْحَاجِبُ فَرُزِقَ ذُرِّیَّهً کَثِیرَهً وَ کَانَ بَعْدَ ذَلِکَ یَصِلُ اَبَا جَعْفَرٍ وَ اَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه السّلام) قَالَ سُلَیْمَانُ فَقُلْتُهَا وَ تَزَوَّجْتُ ابْنَهَ عَمِّی وَ قَدْ اَبْطَاَ عَلَیَّ الْوَلَدُ مِنْهَا وَ عَلَّمْتُهَا اَهْلِی فَرُزِقْتُ وَلَداً وَ زَعَمَتِ الْمَرْاَهُ حِینَ تَشَاءُ اَنْ تَحْمِلَ حَمَلَتْ اِذَا قَالَتْهَا وَ عَلَّمْتُهَا غَیْرَهَا مِمَّنْ لَمْ یَکُنْ یُولَدُ لَهُ فَوُلِدَ لَهُمْ وَلَدٌ کَثِیرٌ

الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدٍ الطُّوسِیُّ فِی اَمَالِیهِ عَنْ اَبِیهِ عَنِ الْمُفِیدِ عَنْ اَبِی الطَّیِّبِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ النَّحْوِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْقَاسِمِ الْاَنْبَارِیِّ عَنْ اَبِی نَصْرٍ مُحَمَّدِ بْنِ اَحْمَدَ الطَّایِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّیْمَرِیِّ الْکَاتِبِ اِنَّهُ ذَکَرَ لِعَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الرِّضَا (علیه السّلام) اَنَّهُ لَا یُولَدُ لَهُ فَتَبَسَّمَ وَ قَالَ اتَّخِذْ خَاتَماً فَصُّهُ فَیْرُوزَجٌ وَ اکْتُبْ عَلَیْهِ رَبِّ لا تَذَرْنِی فَرْداً وَ اَنْتَ خَیْرُ الْوارِثِینَ  قَالَ فَفَعَلْتُ ذَلِکَ فَمَا اَتَی عَلَیَّ حَوْلٌ حَتَّی رُزِقْتُ مِنْهَا وَلَداً ذَکَراً (وسایل‏الشیعه، ج 5، ص 95)

http://shiateb.com/pages/?current=viewdoc&langid=1&sel=1261

دستوری از ایت الله العظمی بهجت ره برای تهیه خانه

سوالی از آیت الله العظمی بهجت ره :

بنده تازه ازدواج کرده ام و نیاز به خانه و خودرو دارم چه باید بکنم ؟

بعد از نماز صبح این دعا را تکرار کنید و قبل و بعد از آن صلوات بفرستید تا ان شا الله فرج حاصل شود : "اللهم اغننی بحلالک عن حرامک و بفضلک عمن سواک"

با اعتقاد کامل و التزام صادقانه به لوازم آن دائما استغفروا الله را زیاد تکرار کنید و خسته نشوید و غیر ضروریات و واجبات خود را به آن اختصاص دهید

شماره استفتا: 013220

..........

بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏92، ص: 301 :  باب 111 الأدعیة للدین‏: 1- لی، الأمالی للصدوق النَّقَّاشُ عَنْ أَحْمَدَ الْهَمْدَانِیِّ عَنْ عُبَیْدِ بْنِ حُمْدُونٍ عَنْ حُسَیْنِ بْنِ نَصْرٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنِ الْبَاقِرِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ عَلِیٍّ ع قَالَ:

شَکَوْتُ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص دَیْناً کَانَ عَلَیَّ فَقَالَ یَا عَلِیُّ قُلِ

اللَّهُمَّ أَغْنِنِی بِحَلَالِکَ عَنْ حَرَامِکَ وَ بِفَضْلِکَ عَمَّنْ سِوَاکَ

فَلَوْ کَانَ عَلَیْکَ مِثْلُ صَبِیرٍ  دَیْناً قَضَاهُ اللَّهُ عَنْکَ وَ صَبِیرٌ جَبَلٌ بِالْیَمَنِ لَیْسَ بِالْیَمَنِ جَبَلٌ أَجَلَّ وَ لَا أَعْظَمَ مِنْه‏  / أمالی الصدوق ص 233.  قال الفیروزآبادی: الصبیر: الجبل‏

جواب همه با یک کلمه

مرحوم آقا سید علی یزدی - از شاگردان مرحوم آخوند اردکانی - که بعد از میرزای بزرگ  خود را اعلم می دانست، می گوید: در کربلا به درس آخوند می رفتم و کربلا در آن زمان مرکز علم اصول، و نجف اشرف مرکز فقه بود، ایشان نقل می کرد: هم شهری های ما از یزد یا اردکان به کربلا آمدند و گفتند:

آیا می شود به خدمت آخوند برسیم؟ به هر حال وقت گرفتیم و قرار شد وقت خاصی به خدمت آخوند برسیم. همراه با جماعتی از زوار به خدمت ایشان رسیدیم، و در حالی که ما جلو حرکت می کردیم و آن ها دنبال سر ما، وارد شدیم. من که شاگرد آخوند بودم به عنوان سئوال از ایشان ولی برای اظهار مراحل فضل و علمیت و فقاهت، مساله ای را که خود را در آن کاملا آماده کرده بودم مطرح نمودم و خوب آن را تقریب و تقریر کردم و به آخر رساندم، البته به صورت سئوال ولی با بیان کاملا علمی و استدلالی و منتظر جواب بودم. آخوند رحمه‌الله به من اشاره کرد که نزدیک بیا، نزد ایشان رفتم، و ایشان آهسته در گوشم گفت:نمی دانم!

این سخن خیلی در من اثر کرد و رنگ و روی من سرخ شد، ساکت محض شدم. آخوند می خواست به من بفهماند که نباید این کار را کرد. فردای آن روز که برای بازدید زوار به مسافرخانه رفتم، از دریچه ی پنجره ی کوچه صدای آن ها شنیده می شد، شنیدم به هم دیگر می گفتند: دیدید آقا سید علی چه قدر صحبت کرد، ولی آخوند همه را با یک کلمه جواب داد!

بالاخره، استاد و شاگرد امتیازات عجایب و غرایب داشتند و حرف های به ظاهر رکیک، اما به جا و به موقع، در کلماتشان زیاد بود.

کتاب در محضر ایت الله بهجت به نقل از شبکه الامامین الحسنین