ترجمه خطبه 156 نهج البلغه دشتی صفحه 289
(براى مردم بصره پس از پیروزى در جنگ جمل در سال 36 هجرى ایراد فرمود)
1 ضرورت اطاعت از رهبرى (و نکوهش از نافرمانى عایشه)
مردم بصره در پیدایش فتنهها هر کس که مىتواند خود را به اطاعت پروردگار عزیز و برتر، مشغول دارد چنان کند، اگر از من پیروى کنید، به خواست خدا شما را به راه بهشت خواهم برد، هر چند سخت و دشوار و پر از تلخىها باشد. اما عائشه، پس افکار و خیالات زنانه بر او چیره شد، و کینهها در سینهاش چون کوره آهنگرى شعلهور گردید، اگر از او مىخواستند آنچه را که بر ضد من انجام داد نسبت به دیگرى روا دارد سرباز مىزد،
به هر حال احترام نخست او برقرار است و حسابرسى اعمال او با خداى بزرگ است.
ادامه مطلب ...
عناوین پیشنهادی جهت تحقیق علمی در قالب کتاب، مقاله و پایان نامه دوره های ارشد و دکتری در اینجا++
مصاحبه با حضرت استاد ایت الله قائنی مد ظله درباره مکتب فقهی اصولی ایت الله خویی ره
http://faridmod.blogfa.com/post-420.aspx
صفحه 28 رسائل جلد 2 : مراد از ما موصول در حدیث رفع :
1- مراد حکم باشد 2- مراد موضوع باشد 3- مراد فعل مکلف باشد.
توضیح مراد از رفع موضوع : مراد از موضوع فعل مکلف است اما نه به این معنی که فعل مکلف از شما برداشته شده زیرا واقعا فعل در عالم خارج انجام میشود و به این معنی هم نیست که شما نمیدانید که نفس این فعل شما چیست زیرا واقعا میدانید این عملی که بر ان اکراه شده اید اکل میته است یا این مایعی که نمیدانید چیست میخواهید انرا بنوشید و عنوان شرب بر ان صادق است. و به عبارت دیگر نفس عنوان فعل هم بر شما مجهول نیست. ادامه مطلب ...
سند روایت تحف العقول :
این شعبه صاحب کتاب شریف تحف در دیباچه کتاب خود گفته است :
تحف العقول ؛ النص ؛ ص3 : أسقطت الأسانید تخفیفا و إیجازا و إن کان أکثره لی سماعا و لأن أکثره آداب و حکم تشهد لأنفسها و لم أجمع ذلک للمنکر المخالف بل ألفته للمسلم للأئمة العارف بحقهم الراضی بقولهم الراد إلیهم و هذه المعانی أکثر من أن یحیط بها حصر و أوسع من أن یقع علیها حظر و فیما ذکرناه مقنع لمن کان له قلب و کاف لمن کان له لب. ادامه مطلب ...
بحث کلامی صفحه 23 رسائل طبع مجمع الفکر
فاضل تونی با ایه دو کار کرده :
اول : با همین ایه برائت را اثبات کرده
دوم : این ایه منکر ملازمه را محکوم میکند. ( مراد از عدم ملازمه هم عدم ملازمه بین حکم عقل و نقل است زیرا ایه میگوید تا رسول نیاید عذابی نیست خواه حکم عقلی باشد یا نه. پس حتی اگر حکم عقل هم بود اما بعث رسول نبود شما میتوانی گناه کنید )
مسائل کلامی علم اصول :
ان المسائل الکلامیة لها دور فی علم الاصول فمثلا فی باب حجبة الظواهر و التعارض و التزاحم و حجیة الاجماع و البرائة العقلیة و العلم الاجمالی و ملازمات العقلیة و غیرها یتمسکون بمسائل کلامیة نظیر : الحسن و القبح العقلیین و قاعدة اللطف ، و قبح التکلیف بمالایطاق و و ان فی افعال الله جل جلاله مصالح و ان فی اوامره و نواهیه حکمة و غیرها من المسائل الکلامیة. ادامه مطلب ...
مباحث البرائه
المراد من البرائه اما برائة عقلیه و اما برائة شرعیه و البرائة الشرعیه علی قسمین : الاول : البرائة الشرعیه بالمعنی الاعم و موضوعها عدم مطلق البیان و هذه البرائة مورود ادلة الاحتیاط و هو نظیر : ما کنا معذبین حتی نبعث رسولا و توضیحه : ان المراد من بعث الرسل هو الاعلام و الایة فی قوة : ایها الناس اذا لم یورد ای دلیل و بیان فانتم فی رخصة و لکن دلیل الاحتیاط یقول انا البیان و علیه ادلة الاحتیاط وارد علیها.
والثانی : البرائه الشرعیه بالمعنی الاخص و هی اللتی موضوعها : عدم البیان علی الحکم الواقعی فلا یکفی البیان علی وجوب الاحتیاط حتی یرفع موضوعها و هو نظیر : "رفع ما لا یعلمون"
و هذه الدقیقه هی اللتی تفطن الیها الشیخ الاعظم و المعاصرین رضوان الله علیهم اجمعین :
و لذا قال المحقق اللنکرانی ره : ان الایه ( ای : ما کنا معذبین ... ) حتی اذا کان مدلولها البرائة و لکن لا یفید المقام لان ادلة الاحتیاط وارد علیها. ( انظر اصول فقه شیعه ج 10 ص 615 و جزوة الشیخ المحقق الاستاذ الشهیدی مباحث البرائه ص 151 )
......
و اعلم ان مورد الخلاف بین الاخباری و الاصولی فی الشبهة الحکمیة التحریمیة ، فالاصولی قائل بجریان البرائه و الاخباری قائل بوجوب الاحتیاط
و النزاع بینهما ایضا صغروی بمعنی : انهم متفقون علی قبح العقاب بلا بیان و یقولون اذا لم یورد دلیل و بیان فلا یجب الاحتیاط و لکن الاخباری یقول البیان موجود و هو ادلة وجوب الاحتیاط و التوقف فی الشبهات و الاصولی یعتقد بان ادلة البرائه الشرعیه مجوز لترک الاحتیاط.
.....
قیل : العذاب فی الایه : "ما کنا معذبین " المراد منه عذاب دنیوی و قد ورد علیها اشکالات و لکن یمکن ان یقال : بتناسب ایات القبل و البعد ، المراد من العذاب مجموع العذاب النیوی و الاخروی فراجع الایات الشریفه حتی تعلم.
و یمکن ان یقال بدلیل الاولویة ، اذا کان العذاب الدنیوی بعد بعث الرسال و تمامیت البیان ، فعذاب الاخروی اولی
.....
قال المحقق النائینی ره : المراد من بعث الرسل هو اتمام الحجة و الایه بصدد بیان ان لا یعذب الله قوما الا بعد اتمام الحجة علیهم ، وهذا غیر ما نحن بصدده ، و بعبارة اخری نحن بصدد بیان ان مشتبه الحرمه لیس بحرام ، فمثلا شرب التتن الذی کان حکمه مشتبه ، محکوم بالحلیه و الایه لا ترتبط بهذا المطلب.
لکن هذا خلاف متفاهم العرفی. لان المنساق من بعث الرسل هو بیان الاحکام لا اتمام الحجة.